خاطرات عمر رفته در نظرگاهم نشسته. در سپهر لاجوردی اتش آه ام نشسته ای خدایا بی نصیبان طاقتم ده طاقتم ده. قبله گاه ما غریبان طاقتم ده طاقتم ده 😔 ساغرم شکست ای ساقی رفته ام ز دست ای ساقی در میان طوفان بر موج غم نشسته. منم بر زورق شکسته منم ای نا خدای عالم تا نام من رقم زده شد یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت ادم