امروز مادر شوهرم زنگ زده بود به بابام و یه مشت دروغ و دونگ میگفت از من ک منو مقصر کنه (قهرم خونه بابام تاپیک قبل توضیح دادم)آخرشم برگشت گفت پسرمو تازه نامزد کردم تازه تعریفشم میکرد هیچ من روحمم خبر نداره منو حساب نکردن تازه مهمونی اینام دادن
چه پرو
بهتر سرت خلوت تر
جاری چیه اه
من موضوع تاپیک قبلی رو نمیدونم واسه همین نمیتونم نظر بدم ولی وقتی قهری اومدی خونت بابات طبیعیه که چیزی بهت نگن
همسرت هم نگفت بهت
رفتن یه دختر ۱۲ یا ۱۳ ساله گرفتن آخه چون همیشه به من میگفتن تو سنت زیاده با این حال فاصله سنیم با شوهرم ۴ سال هست پز سن و هم ولایتی بودنش با خودشونو به من میداد
حالا آشتی کردی
اصلا اوضاع زندگی ما ک الان رو هواست براشون مهم نبوده و در عرض این چند روز که من اینجام رفتن نامزد کردن
بارداری؟
۱۲ ۱۳ ساله😑😑😐😐
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
