2737
2739

بچه‌ها سلام من 20 سالمه 6 ماهه ازدواج کردم. شوهرم 27 سالشه.امروز قبح داشت میرفت بيرون گفنم ناهار میای خونه گفت آره. منم ناهار درست کردم بعد زنگ زدم بهش دیدم که با دوستش رفته کارخونه که بهش کمک کنه عصبانی شدم گفتم تو متاهلی زن داری به دوستت بگو زنم خونه منتظره بابد برم. برای چی دنبالش راه افتادی رفتی کارخونه گغت یه ساعت دیگه میام. یه ساعتش شد 3 ساعت....منم ناهار نخوردم منتظر شدم بیاد ولی خیلی عصبی بودم 

خدایا تا وقتی تورو دارم محتاج هیچ کس نیستم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

ساعت 5 رسید و خونه یه کم بحث کردیم به جای اینکه منو آروم کنه داد زد منم بحثو همونجا تموم کردم. ناهارو خوردیم من مشغول شدم با ظرفها اونم رفت رو کاناپه با گوشی مشغول شد دلم گرفته بود رفتم 40 دقه نشستم تو تراس قبلشم بهش گفتم دلم گرفته حتی نپرسید برای چی 

خدایا تا وقتی تورو دارم محتاج هیچ کس نیستم
2738

من ناراحت شدم ولی گفتم عب نداره بذار سکوت کنم دعوامون نشه. اومدم چایی ریختم و با کیکی که از دیشب پختم. رفتم نشستم پیشش اینستا رو باز کردم دیدم یه پست گذاشته درمورد شاه! (قصدم توهین و سیاست و اینا نیست اصلا) بعد منم به شوخی گفتم موقعی که شاهم بود اوضاع بهتر از این نبود عنتر شارژی(منظورم شاه بود) یهو یکی خوابوند تو گوشم که چرا به شاه فش دادی 

خدایا تا وقتی تورو دارم محتاج هیچ کس نیستم
ساعت 5 رسید و خونه یه کم بحث کردیم به جای اینکه منو آروم کنه داد زد منم بحثو همونجا تموم کردم. ناهار ...

برو گمشو نکبت 

خدایا بازم منو دوس داشته باش ب بزرگیت قسم نمی خواستم اینجوری بشه 
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز