معجزه و نعمتی که نفس کشیدن هر روز بوده رو منظورم نبود منظورم از یه بار این بود که پشت در اتاق عمل منتظر عزیزم بودم از ته دلم صداش زدم و دکترم قبلش داشت میگفت نمیشه و وقتی از ته دل خدا رو صدا زدم شد ...و اون یه معجزه بزرگ زندگیم بود منظورم از یه بار این بود وگرنه زنده موندن و هر ثانیه مون معجزه است این تعریف فلسفه معحزه است من تعریف معجزه رو این میدونم که تو اوج ناامیدی که حتی یه درصدم امید نداری خدا همه چیزو درست میکنه 😍امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم 😊