عزیزم در رو باز نکن اگرم گفت اومدم یه بار بگو حمام بودم نفهمیدم یه بار بگو دستشویی بودم یه بار بگو خواب بودم یه بار بگو صدای تلوزیون بلند بود خودش یواش یواش میفهمه که نباید بیاد،یا بگو مامان جان من اصلا خوشم نمیاد چون با شما دارم داخل یه خونه زندگیـم یکنم نبض زندگیم بهم بخوره این که شما میایید و میرید قدمتون سر چشم من ولی خب من اینطوری معذب هستم یکم مراعات کنید که بتونیم کنار هم زندگی کنیم