حتما بخونید سرنوشت خیلیا میتونه باشه.من کلا از نظر اعتقاد و دین و حجاب صفر بودم..۱۹ سالگی ازدواج کردم 👰خانواده همسر و همسر بدی داشتم🧟♀️ هر روز کتک 🤦♀️تهمت 🤷♀️و اعتیاد و خانم بازی💏 و مشکلات جنسی و تحمل میکردم.استانه ۲۳ سالگی جدا شدم🙍♀️ و به آغوش امن خانوادم رفتم👨👩👧👦جوونیم تباه شد وکوله باری از غصه🥺 و گریه😭 و دلتنگی😞 و زخم روحی 🥵و تهمت😱 باهام اومد .مامان بابای گلم حمایت کردن ادامه تحصیل دادم👩🎓 تا کارشناسیمو گرفتم👩🎤. و با یه گل پسر خوب آشنا شده بودم👨💼 که عاشقش بودم .اما اون مجرد بود و خانوادش مخالف ازدواجمون.بعد یه مدت بیماری زنانگی سختی گرفتم که قرار شد رحمم و در بیارن و دیگه نینی نداشته باشم 🤦♀️و داغ مادر شدن رو دلم بمونه.اما همسرم👨💼 اون موقع پا به پام میومد دنبال درمان👩⚕️ و میگفت من یکی از شرایط ازدواجم نداشتن بچه👼 است.چون از بچه بدم میاد.البته دروغ میگفتاااا.یهو دلم خواست عوض شم.دلم آغوش خدارو میخواست کلا دختر با حجاب 🧕و خدا دوستی شدم و تغییرات بزرگی کردم . کاملا یهویی علایم بیماری کلا از بدنم رفت و هیچ مشکلی تو بدنم دیده نشد خونریزم قطع شد و خیلی سرحال بلند شدم. بعد از ۲ سال شروع کردم به چهله زیارت عاشورا حق شناس و خوندن واسه رسیدن به عشقم👨💼.اون از لحاظ چهره و تحصیلات👨🏫 و ثروت🏘 و اندام و خانووده کلا از من چندین پله بالاتر بود. اما ازون جایی که قدرت خدا از همه بیشتره وسطای چهله خانوادش با رضایت کامل اومدن جلو. 👰👰💏الان سالهاست عاشقانه در کنار هم زندگی میکنیم و هردومون خیلی معتقد و خدا دوستیم . خدا یه نینی🤰 خیلی خوشگلم بهم هدیه کرده🤱👼 این داستان واقعی زندگیمه و واسه من با همه سختیا یه معجزس. اگه دنبال معجزه ای توام برو دنبال خدا .خد ایی که همین نزدیکیست