وضعمون خدا رو شكر بد نيست پولدار نيستيم اما وضعمون بد نيست به جاي خونه مغازه ميخريم سومين مغازه رو خريديم ديگه اما خونه هايي كه اجاره ميكنم تقريبا تو منطقمون بهترين لوكيشن و گرونترين خونه است
راهی نیست حقیقتش من اول تو خود شهر زندگی میکردم بعد شوهرم کارش که اینجا بود هی باید میرفت و میومد خودش خسته شد ولی به رو نمیاورد اما مادرش اعصابمو خورد میکرد که پسرم تو جادست هی میره و میاد تازه بعضیام هی میگفتن تا آخر من راضی شدم اومدم اینجا ولی بهش گفتم زیاد نمیونم، میدونی من زورم میاد که انگار مسخره مردم شدم احساس میکنم خیلی ها پشت سرم حرف زدن حتی جلو روم گفتن عه از شهر اومدی روستا برعکسی، خیلی اعصابم خورده
خوب عزيزم چه فرقي داره البته قبول دارم اونكه هرسال اثاث كشي داره واقعا سختشه اما من تو خونه اي نشستم كه اگه بخوام بخرم واقعا توانشو ندارم من خونه هم مال خودم باشه بعد از پنج شش سال شايد بخوام عوضش كنم به جاي اينكه بخرم رهن كامل ميكنم اونم ميگم كه خونه اي كه بالاتر از توان خريدمه اون پول رو هم همسرم سرمايه گذاري ميكنه الان سه تا مغازه داريم كه هر كدوم سه ميليارد پولشه خودم هم هر سال فقط يه مبلغي ميزارم رو رهن خونم والا خونه من از خونه صاحبخونه ام شيكتر و بهتره