ما قرار بود یه زمینی بخریم با پول وام و یه کم طلای من زمین به اسم من باشه (ناگفته نمونه که ما تا حالا هر چی خریدیم به اسم شوهرم بوده)این بار گفتیم و خودشم گفت که له اسم من باشه پریروز الکی یه بحثی راه انداخت و دعوا کرد کلی حرف بارم کرد الکی دعواهای قبلی رو دوباره رو دایره ریخت و گفت من زمین بخر نیستم برو هر کاری می خوایی بکن ما هر دو کارمندیم این بار دلم به این خوش بود که اونم اینطوری کرد دیروز صبح از بانک زنگ زدن که وامت اما دست بیا کارتت رو ببر
منم بچه خواب بود رفتم و رختخواب و ابنا رو جمع نکردم خودش خونه بود یه سری هم به پدر و مادرم زدم کلا دو ساعت بود که بچه پیشش بود وقتی اومدم خونه دوباره دعوا و حرف و..... میگفت که از همه خونه فیلم گرفتم که اگه اتفاقی افتاد به همه نشون بدم که من خونه و زندگیم چه وضعی داره حتما هم این کارو کرده میدونم و می شناسمش که از آب گل آلود ماهی میگیره حالا چون خونه به هم ریخته بود این کارو کرده😭😭😭نا گفته نمونه که من خودم همه کارهای خونه و بچه داری رو میکنم
از دیروز اونقدر گریه کردم که از وقتی از خواب پاشدم سرم درد میکنم
دخترم کلاس دوم ابتدائیه دیروز میگفت مامان تر خدا با بابا آشتی کن من جگرم کباب شد براش
امروز شوهرم رفت یه شهر دیگه منم به خاطر دخترم خواستم به دعوا خاتمه بدم شب قبل خواب عین احمقها کفشش رو واکس زدم که دیگه دعوا و قهر تموم بشه اونم صبح که رفت و فهمید اس ام اس زده که( ممنونم به خاطر زحمتی که کشیدید) خیلی رسمی و خشک در حالی که اس ام اس های قبلناش اینجوری نبود احساس میکنم خیلی خرد شدم تا حالا هم بر نگشته منم دیگه نه پیام دادم نه زنگ زدم
نمیدونم چکار کنم😭😭