چن روز پیش خونه مادرشوهرم سر یه موصوع خیلی چرت که بهونه مادرشوهرم بود شوهرم سر من داد وبیداد کرد خدا شاهده همش میخواستم چیزی نگم که دعوامون اوج نگیره ولی انگار کوه آتشفشان فوران کرده بود شروع کرد جلوی اونا برای اولین بار فحش و فحش کشی داد میزد منم خواستم تا بچم روانی نشده برش دارم ببرم اومد بچه رو با حرص گرفت از دستم منو زد از خونه انداخت بیرون اما خواهر شوهرم اومد توپله ها دست منو به زورکشید برد خونه تو اتاق که آرومم کنه منم بچه رو برداشتم اومدم خونمون انقد گریه کردم قلبم خیلی شکسته اونم سه روزه عین میر غضب میاد و میره امروز پسرم خیلی تب کرده بود زنگ زدم بهش میگم کجایی با یه لحن خیلی بد میگه سر قبر جد وآبادت منم از ناراحتی گوشیو قطع کردم خودم بچمو بردم دکتر البته با هزار تا مصیبت چون مدام گریه میکرد و بی قرار بود😢😢😢😢
هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه.....ای ترس تنهایی من ،اینجا چراغی روشنه🥂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
می گفتی من سر قبر جدوابادت دارم م،ی،ر،ی،ن،م. انتر آقا هی هیچی نمیگم فکر کردی علی آباد خرابه هم شهریه حرمت نگه دار تا حرمتتو نگه دارم ،بیا مثل آدم بنال ببینم چ مرگته، ببخشید دوستان لحنم تند بود خیلی عصبی شدم