آنه ! تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت
وقتی روشنی چشمهایت
در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت
از تنهایی معصومانه دستهایت
آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت
و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت
حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود؟
آنه !
اکنون آمده ام تا دستهایت را
به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری
در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی
و اینک آنه شکفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار تو
بیخیال بابا ما که حال کردیم خیلیم عالی خدا حفظشون کنه
فدات
خیلی لطف داری عزیزم
رامانوجان روز ۲۲ دسامبر ۱۸۸۷ در تامیل نادوی هند در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا آمد. ۱۰ ساله بود که با ریاضیات آشنا شد. این نابغه ریاضی تقریبا بدون هیچ آموزشی به صورت خودآموخته توانست در ریاضیات محض به گونه شگفت انگیزی پیشرفت کند .فیلم، «مردی که بینهایت را میدانست» راوی زندگی وی میباشد. متاسفانه این نابغه بزرگ ریاضی به بیماری سل مبتلا شد و در روز ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ در ۳۲ سالگی از دنیا رفت.
تاپیک به این بامزه ای رو با نهایت خشم و تنفر خیلی متحد ترکوندن.حالا اگه یه اقا بیاد چرت و پرت بگه همچین دهن به دهنش میذارن
واقعا تاسف خوردم.من هیچوقت پیرو تاپیک کسی تاپیک نمیزنم ولی اینقدر حالم گرفته شد میخواستم تاپیک بزنم.کی مردم ما اینقدر بد شدن؟چتونه بابا یه ذره ارم تر یه ذره مهربونتر
غرب زدگی اثری از جلال آل احمد است.جلال آل احمد در این کتاب میگوید:غربزدگی آفتی است که از غرب میآید و ما را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند. آدم غربزده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛ هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند.جلال در این باره میگوید:«آدم غربزده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بیاعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علیالسویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است!نه ایمانی دارد،نه مسلکی،نه مرامی نه اعتقادی،نه به خدا یا به بشریت،نه در بند تحول اجتماع است و نه در بند مذهب و لامذهبی،حتی لامذهب هم نیست هُرهُری است.آدم غربزده، شخصیّت ندارد.چیزی است بی اصالت. خودش و خانهاش و حرفهایش،بوی هیچ چیزی نمیدهد. بیشتر نمایندهی همه چیز و همه کس است.آدم غربزده، معمولاً تخصّص ندارد، همه کاره و هیچ کاره است؛ امّا چون به
هر صورتی درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی،
حرفهای دهن پر کن بزند و خودش را جا کند. شاید هم روزگاری تخصّصی داشته؛
امّا بعد که دیده است در این ولایت تنها با یک تخصّص نمیتوان خر کریم را
نعل کرد، ناچار به کارهای دیگر هم دست زده است. عین پیرزن های خانواده که بر اثر گذشت عمر و تجربهی سالیان، از هر چیزی مختصری میدانند و البتّه خاله زنکیاش را.(کتاب بخون دوست عزیز،کتاب بخون)من نمیتونم به همه ی عقاید احترام بذارم،چون احترام به عقاید پوچ و بی ارزش در واقع توهین به شعور خودمه
من بودم به خدا فقط میخواستم بخندین فکر نمیکردم اینقدر ناراحت بشن تابلو بود دارم شوخی میکنم آخه چ ...
چرا شرمنده گلم خیلیم خوب بود اونا همون خاله زنک ها بودن ولشون که به یه ورت... خدا بچه هاتو حفظ کنه برات
😍ما قدبلندا واژه ای به نام "این" نداریم چون از ارتفاعی که ما نگاه میکنیم همه چی "اونه"😍😁آقایوننننننن داداشام،گوفته باشم،اینجه باس ماس.. یعنی کلش باس ماس. این تاپیک و اون تاپیک لایک و کامنت ماس ماس.یعنی سااایت کلوهومش ماس ماس.. آبجیا فدا مدا
چرا شرمنده گلم خیلیم خوب بود اونا همون خاله زنک ها بودن ولشون که به یه ورت... خدا بچه هاتو حفظ کنه ب ...
ممنون عزیزم
یه بار من تاپیک عکس زدما
ذوقمو کور کردن
رامانوجان روز ۲۲ دسامبر ۱۸۸۷ در تامیل نادوی هند در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا آمد. ۱۰ ساله بود که با ریاضیات آشنا شد. این نابغه ریاضی تقریبا بدون هیچ آموزشی به صورت خودآموخته توانست در ریاضیات محض به گونه شگفت انگیزی پیشرفت کند .فیلم، «مردی که بینهایت را میدانست» راوی زندگی وی میباشد. متاسفانه این نابغه بزرگ ریاضی به بیماری سل مبتلا شد و در روز ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ در ۳۲ سالگی از دنیا رفت.
من بودم به خدا فقط میخواستم بخندین فکر نمیکردم اینقدر ناراحت بشن تابلو بود دارم شوخی میکنم آخه چ ...
ولشون کن بابا.حالا تاپیک بزن شوهرم با چوب زده سر خودمو مامان بابامو شکسته ببین چه با ذوق میان.
اه اه حالمو بد کردن
غرب زدگی اثری از جلال آل احمد است.جلال آل احمد در این کتاب میگوید:غربزدگی آفتی است که از غرب میآید و ما را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند. آدم غربزده ریشه و بنیادی ندارد، نه شرقی مانده، نه غربی شده؛ هرهری مآب و چشم و گوش بسته از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند.جلال در این باره میگوید:«آدم غربزده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بیاعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علیالسویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است!نه ایمانی دارد،نه مسلکی،نه مرامی نه اعتقادی،نه به خدا یا به بشریت،نه در بند تحول اجتماع است و نه در بند مذهب و لامذهبی،حتی لامذهب هم نیست هُرهُری است.آدم غربزده، شخصیّت ندارد.چیزی است بی اصالت. خودش و خانهاش و حرفهایش،بوی هیچ چیزی نمیدهد. بیشتر نمایندهی همه چیز و همه کس است.آدم غربزده، معمولاً تخصّص ندارد، همه کاره و هیچ کاره است؛ امّا چون به
هر صورتی درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی،
حرفهای دهن پر کن بزند و خودش را جا کند. شاید هم روزگاری تخصّصی داشته؛
امّا بعد که دیده است در این ولایت تنها با یک تخصّص نمیتوان خر کریم را
نعل کرد، ناچار به کارهای دیگر هم دست زده است. عین پیرزن های خانواده که بر اثر گذشت عمر و تجربهی سالیان، از هر چیزی مختصری میدانند و البتّه خاله زنکیاش را.(کتاب بخون دوست عزیز،کتاب بخون)من نمیتونم به همه ی عقاید احترام بذارم،چون احترام به عقاید پوچ و بی ارزش در واقع توهین به شعور خودمه
رامانوجان روز ۲۲ دسامبر ۱۸۸۷ در تامیل نادوی هند در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا آمد. ۱۰ ساله بود که با ریاضیات آشنا شد. این نابغه ریاضی تقریبا بدون هیچ آموزشی به صورت خودآموخته توانست در ریاضیات محض به گونه شگفت انگیزی پیشرفت کند .فیلم، «مردی که بینهایت را میدانست» راوی زندگی وی میباشد. متاسفانه این نابغه بزرگ ریاضی به بیماری سل مبتلا شد و در روز ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ در ۳۲ سالگی از دنیا رفت.