حالم از زندگی کردن بهم میخوره
شوهرم ادم خوبیه با محبته و تا حدودی منطقی
ولی یه مشکل داره بشدت تعصبیه
مامانمو خواهرم میخان برن بازار نمیزاره باهاشون برم
میگم دلیلش چیه میگ دوست دارم دوتایی بریم
وقتی با خودش هستم تا یه حدی کاری ب پوششم نداره
اخه چرا نمیزاره برم خدایا
بخدا تمام دلم غصه اس البته تاگفته نمونه شهرمون کوجیکه بازارشم کوچیکه مردمش اکثراشون چش حیظ هستن ولی خوب ب من چه من کاری بهشون ندارممم😔