خاطره زایمانم بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی است..
نه عزیزم ولی باید شکر کرد ناشکری نکن ، من پسر داییم و دوتا بچهاش و زنش باهم تصادف کردن مردن. یه دختر متأهل داره اون خداروشکر هس طفلی پسر سه ساله داشت اونم طفلی یسال بعد مرد مریض شد یهو نمدونم انگار کم خون بود دختره باردار بود باز دنیا اورد خداروشکر ، ولی نه پدر داره ن مادر ن خواهر یه پسرشم ک مرد طفلی. باز خداروشکر میکنن دخترجون میگن از بد بدترم هس ،