2737
2734
مرسی عزیزم  نه عزیزم اصلا وقتی که این موضوعم متوجه نشده بود زندگیمون داغون بود یکسره بهم گیر م ...

فقط خوشحال باش که داری طلاق میگیری راحت میشی خدارو هزار مرتبه شکر بچه نداری

گلم این زندگی اکه ادامه هم پیدا کنه بازم فایده ای نداره همش با شکو بی اعتمادیه .اعتماده که زندگیو نگ ...

عزیزم خودش لو داد چند جا رفتن خواستگاری خط دخترخانم گرفته و کنترل کرده دیده دختره دوس دختر داشته بیخیالش شده 

نه عزیزم من فهمیده بودم که فهمیده گذشتمو ازش پرسیدم گفتم تو گوشیمو خطمو چک کردی فک کنین تو چشام نواه کرد گفت به مرگ تو چک نکردم وای ینی من له شدم گفتم ینی مرگ و زندگیم چقدررررررر براش مهمه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم خودش لو داد چند جا رفتن خواستگاری خط دخترخانم گرفته و کنترل کرده دیده دختره دوس دختر داشته بیخ ...

بخدا شوهرت مریضه روانیه باید هرچه زودتر حالا که داغه ازش جدا شی .با اینجور ادما زندگی کردن تباهیه زندگیه .برادر شوهره منم تا حدودیه اینطوریه 

2728
گلم این زندگی اکه ادامه هم پیدا کنه بازم فایده ای نداره همش با شکو بی اعتمادیه .اعتماده که زندگیو نگ ...

اخه فکر میکنه فقط خودش بی اعتماد شده خب منم اعتمادم رفته واقعا همش حس میکردم یا داره صدامو ضبط میکشه یا فیلم میگیره 

یبار گوشیشو گرفتم رفتم تو گالریش دیدم کلی عکس از وضعیت خونه گرفته با کلی فیلم پیش خودش یکی از فیلمارو پلی کردم داشت جلز و ولز میکرد که نه باز نکن 

اولش تاریخ اون روزو گفته بود بعد گفته بود دیروز از مسافرت برگشتیم چمدونو برنداشته و لباساشو در نیاورده 😐

ینی فقط دنبال این کارا بود 

اخه فکر میکنه فقط خودش بی اعتماد شده خب منم اعتمادم رفته واقعا همش حس میکردم یا داره صدامو ضبط میکشه ...

وااااااای واقعا خیلی ترسناکه بخدا خوشحال باش که داری راحت میشی اصن یک درصدم ب برگشتن ب این زندگیه کوفتی فکر نکن ایشالا هرچه زودتر راحت میشی

2738
بخدا شوهرت مریضه روانیه باید هرچه زودتر حالا که داغه ازش جدا شی .با اینجور ادما زندگی کردن تباهیه زن ...

عزیزم من ببخشید میگم ولی یبوست شدید داشتم خودش پیشنهاد داد گفت بشین توالت فرنگی بعد تو حموممون توالت فرنگی داشتیم میرفتم حموم بعد گفت خارجیا روزنامه میبرن تو توالت روزنامه میخونن من گوشیمو بردم و از اون به بعد رفتنی توالت گوشیمم میبردم وای یجوری این موضوعو به بابام گفته بود که انگار من 200 تا دوست پسر تو توالت قایم کردم 

وااااااای واقعا خیلی ترسناکه بخدا خوشحال باش که داری راحت میشی اصن یک درصدم ب برگشتن ب این زندگیه کو ...

بخدا من اصلا امنیت حس نمیکردم حتی نمیتونستم با خواهرم حرف بزنم مثلا خواهرم از شیر دادن به بچش میگفت و از سینش من عذاب وجدان میگرفتم که شوهرمم داره اینارو میشنوه

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز