مرسی عزیزم
نه عزیزم اصلا وقتی که این موضوعم متوجه نشده بود زندگیمون داغون بود یکسره بهم گیر میداد که تو از داور عصر جدید خوشت میاد اسمشم هرکار میکنم یادم نمیاد لعنتیو
یا یکسره به خاطر باجناقش با من دعوا داشت که چرا فلانی اینکارو کرد به من بی احترامی کرد یا میگفت زودتر وارد شد من بزرگترم
یا میگفت خواهرت اینو گفت پدرت اینو گفت خلاصه همیشه جنگ اعصاب داشتیم
سر کادو هایی که خانوادم میدادن یه هفته سرکوفت میزد بهم
سر اینکه چرا بابات بچه های دیگشو بیشتر از تو دوس داره همش منو اذیت میکرد
یا وقتی میومد خونمون یکسره از محلمون ایراد میگرفت که این همسایتون فلان موادو میکشه این یکی یچیز دیگه میکشه این زنا میشینن بیرون مارو میپان یا میگفت من میترسم بیام کلی توهین کلی جنگ اعصاب
انقد گشت که سوراخ پیدا کرد الانم انگشتشو فرو کرده تو اون سوراخ