هميشه ارزوم بود مثل تو فيلما خبرش بدم بابا شده ولي متاسفانه انقدر شور شوق داشتم بيست تا بيبي زدم نااميد نميشدم اخر يروز رفتم حموم سه روز تاخير شده بود تو عادت بيبي بردم شانسكي يهو دوخط شد منم نه گذاشتم نه برداشتم صداش كردم گفتم بيا بعد صاف گذاشتم تو دستش بيچاره گفت چيه اين گفتم خنگ بابا شدي يه لبخند زد گفت خاك تو سرت بااين خبر دادنت😁😂
من که رفته بودیم با هم جایی اومدیم یادمون اومد شام نداریم بخوریم.رفتیم با هم از سوپری چیزی بخریم.تا اومدیم بیرون گفت راستی قرار بود تو امروز بری ازمایش خون بدی چیشد؟پریم پنج شیش روز عقب افتاده بود که اصلا سابقه نداشت.گفتم هیچی نرفتم وقت نشد شنبه میرم.در حالیکه رفته بودم و میدونستم جواب مثبته.تازه به مادر شوهرمم گفته بودم ولی از واکنش شوهرم میترسیدم.گفت بگو جون امیر.سرمو انداختم پایین.نگام کرد گفت رفتی مگه نه؟مثبت بود اره؟ گفتم حالا اتفاقیه که افتاده.دو دستی زد توی سرش گفت حالا چه گوهی بخوریم
منم دقیقا مثه حودت شد
ما تو هر بارداریم ۸_۹ ماه منتظر بودیم . دیگه بیبی چک نمیخریدم هی وسوسه نشم بیبی چک بزنم. هر دو بار که از موعدم گذشت و علائم پیدا شد فرستادم بیبی چک بخره دیگه از دستشویی اومدم بیرون گفتم بالاخره شد دفعه اول از ذوق کلی گریه کردم دفعه دوم بیشتر ترسیدم که نکنه تصمیم درستی نگرفتیم!
برا من شوهرم تو ش بی بی چک خرید داد دستم ب زور فرستادم داخل سرویس...بعدم در سرویس منتظر بود
قسمت نشده هنوز ایشالا ک اینماه حاملم 8 روز عقب انداختم میترسم بیبی بزنم 1 سالو 1 ماه اقدامم نزدیک 50 تا بیبی خریدم منفی شده خدایا خودت معجزه کن من خیلی دوست دادم شوهرم سوپرایزشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
