منظورم از مشکلاتم دقیقا همین سقط چند هفته پیشم ک کورتاژ شدم یه هفته دخترپ بیمارستان بستری بود و اینکه بچه داری شیرینه و لی مشکلات زیادی داره اونم اگه کنارش بیای کتابهاتم بریزی
خیلی چیزا هست.... مثلا خونه ش طبقه ی بالای عمه م هست... من تا حالا رنگ خونه ش هم ندیدم. بابا ما که هر روز نمیاییم خونه ت... من خونه ی عمه م سالی چندبار بیشتر نمیرم... حالا ما عید اومدیم یه تعارف الکی بکن که بریم خونه ی ما... با اینکه خودش همه جا میره عید دیدنی و چند بار هم خونه ی من اومده ولی دریغ از یه تعارف الکی حتی... یه بارم یکی از اقوام به شوخی گفت خب اعظم جون ما رو دعوت نمیکنی؟ گفت نه از صبح پدرم دراومده خونه رو تازه تمیز کردم... مثلا میخواد سفت و محکم بگیره که هی نرن خونه ش و بیان... ولی نمیفهمه که اینم راه داره. نه که هقچکس رنگ خونه تو توی چهار پنج سال نبینه
اخه ۱۸یا ۱۷ازدواج میکنید دیگه اقلا بالای ۲۰ سال بچه دار بشین
واقعا بارداریو سقط بدن یه زنو داغون میکنه
مردا هر روز جوون ترو شاداب تر میشن
اونوقت ما
فکرنکنم به سن ربطی داشته باشه عروس دایی منم امسال عقد کرده ۲۱ سالشه همینجوریه یعنی یه کارایی میکنه ما همش تو بهت وتعجبیم
این خانوادرو دوس دارم...شیلا هم ۳۰ازدواج کرده...
واقعا ناراحت شدم بچه ات رو از دست دادی امیدوارم زودتر روحت اروم بشه توی تاپیکای قبلیت ازم دلخور شدی اما واقعا ناراحتیم از. این بود که یه نوجوان نباید در بهترین دوره زندگیش این همه مشکل رو تحمل کنه مگه ما چندبار فرصت زندگی داریم اما حالا که ازدواج کردی قدر زندگیتو بدون
خوشبخت باشی
هزار تا هم بچه داشته باشه بازم بچست دیگه خواهر من ۱۷سالشه اگه بگیم پاشو یه چایی بیار مارو میخوره که نی نییم😊😊
بنظر من ب سن ربطی نداره ب اذب و سواد ربط داره مثلا زنداداشم من ۲۷سالشه عید میوه و شیرینی نمیخره ک هرکی رفت خونش خجالت بکشه دیگه نره
