دوستم 4ساله ازدواج کرده
6 ماه پیش خیانت دید
4 ماه پیش بیماری سختی گرفت وخوب شدخدا وشکر
الان مشکلش اینه بیکاره و بخاطر شوهرش شهرکوچک رفته بدون دوست اشنا
حالا منو دعوت میکنه خونه.یابیرون .میشینه کنارم
میگه من خوشبختم خداوشکر شوهرم خوب شده بام ودخترم گله وخداروشکر وضعمون خوبه .
اما نیم ساعت بعد میگه سردرد دارم من به خواسته هام نرسیدم کار ندارم پیر شدم ب علاقه هام نقاشی نرسیدم ..،