ما هم نداريم عزيزم تازه مال من4سالشه الان در اوج خونه بهم ريختنن تو اين سن هميشه فرشم خيسه روي شيشه ها پرررررررر از لكه ميشه بهم ريختس هميشه خونه منم كه رباط نيستم همش درحال كار باشم ميزارم ظرفا جمع بشه ميچينم تو ظرفشويي لباسارم كوه درست ميكنم رو تخت كه فقط جلوي چشمم تميز باشه بعد ميرم كم كم مرتب ميكنمشون تو اتاق
دوستان منم مثل شما بودم ولی دیگه کارگر می گیرم ما خانمهایی که کار می کنیم نمی تونیم هم مسولیت بچه و هم خونه رو به دوش بکشیم، هم بیرون هم توخونه نمی شه داغون می شیم
از هفت صبح تا هفت شب سر کارم
هفته ای دو روز خدمتکار دارم
دو روز معلم برای زبان دارم
آشپزی خیلی نمیکنم
میخوام فشار کارم رو کم کنم تا فرسوده نشم
بچه هم نمیخواییم
ای بابا.ب خودم امیدوار شدم فکر میکردم خیلی سر شلوغم.پسرم 8 صبح بیدار میشه صبحانشو بدم میره 8.30 مهد.بعدش میرم پیاده روی و خرید.ی روز درمیون هم میرم باشگاه.میرسم خونه 11.30.ناهار و معمولا صبح زود گذاشتم اگر گوشتی باشه اگر سریعتر حاضر بشه ک اومدم ناهار و اماده میکنم دوش میگیرم 1 میرم دنبالش.میاییم ناهار میخوریم و بازی میکنیم.غروبها براش برنامه دارم.ی روز پارک .ی روز شهر کتاب.رستوران و هر چی.شام حاضری میخوریم.7 میریم تو تخت کتاب میخونم 8 میخوابه.تا ده خونه رو جمع میکنم و مقدمات ناهار و عصرونه و خلاصه کارهای فردا رو انجام میدم.هفته ای ی روز هم روز عشق و حاله ب قول خودش خالش میره دنبالش تا شب پیش همن
آره همین به قول شما کمال گرا شدم انگار. بیچاره همسرم شب ساعت 8 میرسه و همیشه شبا ظرف میشوره( ظرفشویی ندارم متاسفانه).ولی رو غذا خیلی حساس شدم می خوام دخترم هر روز غذای کامل بخوره.انگار به خودم سخت میگیرم.چند روز پیش رسیدم خونه بدو بدو ترشی درست کردم سه روز درگیر بودم به خدا.به خودم گفتم تو این گیر و دار ترشی درست کردنت چی بود؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
