از دیشب تاحالا خابم نبرده متنفرم از مادرشوهرم اومده دیشب تاحالا اینجا شوهرمم گف تو پزیرایی بخابیم همه یعنی خودمو و خودش هم تو پزیرایی میخابیم .من ک خابم نمیبره شبا۳۶ هفته ام .انقد بخاری رو زیاد کرده وحشت کردم نمیتونم نفس بکشم شبها هم دوس دارم بدون لباس بخابم نشد بخابم دیشب یعنی دارم ب جنون میرسم.الانم بیدار شده هی راه میره فضولی میکنه
وای چقدر بدی این پسری که الان چندسال همسرشماست قبلش این مادرشوهرت به دنیاش اورده بزرگش کرده تقدیم کرده به شما..چوب خدا صدا نداره یه عروس مثل خودت میزاره سرراهت.الان بارداری فک کن جیکرگوشت بزرگ کنی بری خونش یه شب بخوابی بعدابفهمی عین همین حرفها عروس یادامادت بهت گفته...
اینا بهانه است مادرشوهر جاش پشت دره این از ضربالمثلهای قدیمیه جدید نیست
ن اگ مهربون باشه جاش تو پذیرائیه
پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد. پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙 پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙
پسر قشنگم از وقتی اومدی هر روز مامانی بهاره😍.مادر بودن حس عجیب و خاصیست. احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد. پسرم، مرد کوچکم، جهان برای من در تو خلاصه میشود💙💙💙 پسرم آرام دوستت خواهم داشت طوریکه هیچکس به جز خودت این حس مرا درک نخواهد کرد💙
دلم به حال مادرشوهرت خیلی سوخت یه لحظه خودمو گذاشتم جاش همین بچه ای که چقدذوق اومدنشو دارم یه ششب برم خونش زنش بگه زودتربره گمشه.مامان منم هروقت میادبخاری رو زیادمیکنه خو سنی ازشون گذشته تحمل سرماندارن حالاشمایه شب لخت نخابیدی نبایدفش بدی که