زنعموم خیلی اخلاقای بدی داره
با هیچ کس نمیسازه و از اول که ازدواج کرد کلا با هیچکدوم از خانواده شوهرش ارتباط برقرار نمیکرد. البته اوایل خوب بود ولی اخلاقای خاصی داشت و زیاد نمیجوشید. عموم اوایل خیلی باهاش بدرفتاری میکرد و به خاطر اعتیادش خیلی اذیتش میکرد و زنعموم خیلی ازش میترسید. عموم خیلی دلش پاکه و دلسوزه ولی به خاطر اعتیادش ده دوازده اپل زندگیشون خیلی زنش اذیت شد اما خدا رو شکر ترک کرد و الان تقریبا پانزده ساله که پاکه و اخلاقش خیلی خوب شده و تو کل فامیل به دلسوز بودن و دل پاکی زبانزده
از وقتی که ترک کرد اخلاقش با زنش خیلی خوب شد و زنش اصلا و ابدا جنبه نداشت و نداره.
به قدری زنش باهاش بدرفتاری میکنه و سوارش شده که حد نداره
جلوی همه سرش داد میزنه و فحشای بد بهش میده
به کل خانواده عموم بی احترامی میکنه و با همه قهره
انقدر رفتارش بده که دو تا بچه هاش از خودش بدتر شدن و دو تا وحشیه تمام عیار تربیت کرده
دخترش از بچگی خونه ما بزرگ شد و کلی بهش محبت میکردیم و همه جا با خودمون میبردیمش و خیلی هواشو داشتیم
اما انقدر بچه ها شو بی چشم و رو چشم سفید بار آورده که یه بار یکی از فامیل از ما بهش بدگویی کرده بود دخترش هم زنگ زد به مامان من فحشای ناموسی میداد