2733
2734

تو عروسی دختر خالم آشنا شدیم برادر شوهر دختر خالم بود من کم کم بهش وابسته شدم اما چون از ما یکم پایین تربودن همش خودشو کم میدید اما من با همه وجود عاشقش بودم یهو رفت ۶ماه گوشیشو خاموش کرد بعد ۶ماه واسه من خاستگار اومد اما چون همش تو فکرش بودم ردش کردم یه روز جرات کردو رفت از دختر خالم حالمو پرسید دختر خالمم گفت فک کنم میخوا  ازدواج کنه بعد ۶ماه زنگ زد صداشو ک شنیدم مات مونده بودم دلمو به دست اوردو آشتی کردیم ۲ سال گذشت ولی همش ولم میکرد بعد ۱ هفته بر میگشت یهو ۱ ماه میرفت دیگه کم کم آب شده بودم میخواستم برم دانشگاه گفت نرو ولی چون رفتم بازم ولم کرد ۲ماه بود جدا شده بودیم تو دانشگاه با یه پسری آشنا شدم خیییییلی دوسم داشت همه کار برام میکرد هر کاری که شوهرم الانم نمیکردو برام میکرد واسه تولدم برام چشن گرفت عکس دو نفرمونو گذاشتم انستا دوستای شوهر الانم بهش گفتن برو فلانی بهت خیانت کرده و با یکی دیگس اونم منو از بلاکی در اوردو عکسو دید یه عالمه فوشو اینا داد باپسره قرار گذاشت اون بنده خدارم زد پسره اندازه مرگ منو دوست داشت وقتی دید عشقه سابقم برگشته مامانشو فرستاد واسه خاستگاری شوهر الانمم دید که دیگه من کم کم دارم ولش میکنمو وابستگیم بهش کم شده پیش قدم شد مامانمینا میگفتن اون پسر دانشگاهیرو انتخاب کنم اما من شوهرمو انتخاب کردم هنوزم یکم قدو مغروره اما عاشقانه میپرستمش

کاربری سال ۹۷پاک شده 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اون‌یکی بهتر نبود آیا... چرا ما میریم دنبال بی محلی...؟ 

آره خب وقتی با شوهرم قهر کردم تو دوران ازدواجم برگشتم خونه مامانم دوستای دانشگاهم بهش گفتن اونم هی بهشون زنگ میزدو میگفتم من هنوزم میخوامش بگید برگرده مامانمو راضی میکنم باز پیش قدم میشم اما من شوهرمو خیلی دوست داشتم

کاربری سال ۹۷پاک شده 
2731
2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز