دلتنگی برای عزیز از دست رفته

مادربزرگم

متاهلم ینی یکساله متاهل شدم اون موقع ها هرشب کابوس میدیم خیلی سختم بود  همش بهشون فکر میکردم تو دلم آتیش به پا میشد . من شمارو واقعا درک میکنم چون خودم لحظه به لحظشو کشیدم 

ممنون عزیزم امیدوارم غم آخر باشه و پدر عزیزتون جاش توبهشت .. 

میگن خاک مرده سرده . زمان مرحم دردای آدمه خیلی سخت بود اما تنها کاری که براشون تونستم بکنم براشون خیرات دادم دعا خوندم همین خودش کلی رو دلت تاثیر داره

آره یه خاهر کوچیکترم دارم . بیشتر ازخودم نگران اونام چون یتیم شدن واقعا سخته . فقط تواین مدت اینو فهمیدم اگه پدرو مادر تداشته باشی پشتت به هیچ کس گرم نیس 

شماهم سعی کن واسه پدرتون دعا بخونی نماز بخونی مطمئن باش اوناهم راضی نیستن که ما غصه بخوریم 

سلام دوست عزیز. خدا رحمت کنه پدر تونو. تونستین با این قضیه کنار بیاین؟منم دقیقا حال شما رو دارم

خیلی امروز دلتنگم خیلی بعد از مدتی سکوت و رنج و انجام دادن کارهایی که باید و ساختن با بقیه و یه جور خفقان و به تعویق انداختن گریه و درددل برای اینکه بتونم سپری کنم این مدت و خودم پی کارهام و بگیرم و حرف بدون درک کمتری هم بشنوم الان تنها شدم و وااای چه دلتنگی رو درونم دیدم کلی گریه کردم و دارم سبک میشم

داغ سنگینه مخصوصا که در حسش و مسائلش غریب و تنها باشی

خیلی امروز دلتنگم خیلی بعد از مدتی سکوت و رنج و انجام دادن کارهایی که باید و ساختن با بقیه و یه جور خفقان و به تعویق انداختن گریه و درددل برای اینکه بتونم سپری کنم این مدت و خودم پی کارهام و بگیرم و حرف بدون درک کمتری هم بشنوم الان تنها شدم و وااای چه دلتنگی رو درونم دیدم کلی گریه کردم و دارم سبک میشم

داغ سنگینه مخصوصا که در حسش و مسائلش غریب و تنها باشی