امشب ک شوهرم اومدگفت دندونش درد میکرده سرکار نمیدونم از اونه یا چی؟خیلی خیلی کم حرف شده بود اصلا خوشم نیومد اصلا انگار یه آدم دیگه شده!اعصابم داغون شد ب سختی خودمو کنترل کردم چیزی نگفتم
گاهي گمان نميکني ولي خوب ميشود_گاهي نميشود که نميشود که نميشود_گاهي بساط عيش خودش جور ميشود_گاهي دگر تهيه بدستور ميشود_گه جور ميشود خود آن بي مقدمه_گه با دو صد مقدمه ناجور ميشود_گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است_گاهي نگفته قرعه به نام تو ميشود_گاهي گداي گدايي و بخت با تو يار نيست_گاهي تمام شهر گداي تو ميشود