خانمیکه مدیر تور بود گفت اون دوتای دیگه مجردن ولی چشم آبیه شوهر داره و شوهرش همش به شوهرم زنگ میزنه میگه مراقب خانمم باش
بعد گفت تو دیسکو یه لباسایی میپوشه و یکارایی میکنه و یهو غیب میشه با یکی از آقایون بعد نیم ساعت پیداش میشه من چی به شوهرش بگم؟؟؟
انقد زیاده روی کرده بودن حال یکیشون بد شده بود برگشتنی هی نگه میداشتیم سرم و امپول میزد تو راه
من به مامانم گفتم نه به شوهرای سنتی نی نی سایتیا که خیلیاشون نمیذارن زنهاشون بره خونه مامانش (از جمله شوهر و مادرشوهر خودم) ... یا با خانوادش بره سفر نه به همسر ایشون