کلا کسیو تو هیچی دخالت ندادیم.خرید بکنیم یانه طلا بخریم یانه خونه تالار کجا بگیریم هیچ کس درجریان چیزی نبود مگراینکه خودمون بخوایم ...از نظر خانواده همسر اینکه فرتی اول ازدواج باردارنشدم یجور سنت شکنی بود..
مهریه‌م این روزا سنت شکنیه چه تو خانواده چه تو عرف ولی تربیتم بوده و مادرم اینطور آموزشم دادن که عوض پول حقوق انسانیم رو مطالبه کنم (۱۴ سکه)
جشن عقد نگرفتم. پاتختی و حنابندونم ایضا. توصیه میکنم شمام نگیرید. یه عروسی ساده کفایت میکنه. نتیجه: هیچ کس از اقوام مادری برای مراسم عقدشون دعوتم نکرد و پاگشام نکردن (غافل از اینکه بابا جشنی نبود که شما دعوت بشید. اگر بود خدا شاهده آزار نداشتم دعوت میکردم 😂)
جهیزیه از پدر و مادر نگرفتم. کم یا زیاد خودم خریدم. به همه هم توصیه میکنم
سیسمونی هم نمیخوام بگیرم و خودم و همسرم اگر زمانی پدر و مادر شدیم قاعدتا باید بتونیم فرزندمون رو تامین کنیم.
جهیزیه چیدن و به تماشای جهیزیه نشستن و جشن و تو چشم دارا و ندار کردن لوازم منزلمم همینطور. هرچی گرفتم برای خودم و زندگیم بوده. اصلا تو کتم نمیره این خانم‌ها میرن سر یخچال و کابینت و کمدای عروس. هرکی میاد باید مثل مهمان بیاد و هرچی تو چشمه میبینه. دیگه سر وسایلم حق نداره بره
خودم با خواهرم و مامانم و یکی از خو اهر شوهرام جهیزیمو چیدم و به کسی اجازه ندادم بیاد جهیزیمو ببینه.بعدشم تا یه هفته تلفن جواب میدادم و گله کردن این و اونو گوش میکردم.منم بهشون با احترام گفتم نمیخواستم کسی رو تو زحمت بندازم (چون معمولا هر کیو دعوت کنی واسه جهیزیه چیدن رسمه که کادو میبرن برا عروس).
خانواده ی شوهرم پول سرویس طلا نداشتن گفتن بدل میخریم برات فعلا بعد اگه شد جبران میکنیم برات.اجازه ندادم بدل بخرن.طلاهای خودمو بهشون دادم که شب عروسی بهم بدن و گفتم به بدلیجات حساسیت دارم تا من بعد برام هی بدلیجات کادو نخرن هم اونا هم شوهرم.شوهرم گذشته از اخلاق گندش تقریبا برام جبران کرد و هر وقت بتونه برام یه تیکه طلا میخره.اما خونواده ی شوهرم بعدا میتونستن برام طلا بخرن اما دیگه به روی خودشون نیوردن.منم فقط از خدا میخوام.
تو فامیل شوهرم اینجوریه که عروس هرروز خونه ی مادر شوهرشه و تقریبا هم سفره ان.حتی اگه خونه ی عروسشون دور باشه.صبح میرن تا اخر شب.دوباره همین.اما من با مادر شوهرم خونمون تو یه ساختمونه و این رسمو شکستم اولش خیلی ناراحت شدن اما الان براشون عادیه.هر وقت مهمون دارن منم میرم خونشون.در غیر این صورت روزی یه ساعت میرم خونشون و برمیگردم.و خیلی از این کارم راضیم
جهیزیم مختصر و ساده بود بدون هیچگونه زلم زیمبو و تزیینات.رسم جهاز کشون نداشتیم.رسم سیسمونی دیدنونم همینطور.سیسمونی ام هم حداقلی ها بود
آینه شمعدون و سفره عقد نداشتم...بجاش دیجی گرفتم برا عروسیم آخه ۱۰ سال پیش اونم تو فامیل ما هنو باب نبود و قیمتشم سه برابر هزینه سفره عقد بود😁
