دیروز کنارهم نشسته بودیم وایساد پزدادن
ک خونموکاغذ دیواری زدم
گفتم لابد مثل کاغذ ما؟؟؟؟
گفت براچی؟؟؟گفتمیچیزی میخوام بت بگم
چرا من هرکاری میکنم تو کپی میکنی
چرا خودت متکی ب نفس نیسی
چرا زندگیتو شبیه من کردی
تمام وسیله هامو میخوام عوض کنم چون خونه تو ک میام احساس میکنم وارد خونه خودم شدم