3 روزه حالم بده. چرا باید اینجوری بکنن ؟؟؟

خوشبحالت اصلش همیبنه

برا ارامشت سوره یاسین بخون، جوری ک خودت بشنوی

همچنین غسل صبر حضرت زینب س و خواندن سوره والعصر

این و به خودمم می گماااا کاش به جای نفرین دیگران خودمون و دعا کنیم این بدترین انتقام خدا از دیگرانه

خانواده همسرم خیلی فرق میذاشتن و. اذیت بودم

بعد. خواهرشوهر. ازدواح کرد. چه شوعری اینقدر. خرجش کردن بی سابقه براش مایه میذاشت

منم اول ناراحت بودم و. دلم شکسته بود. نه به خاطر. خرج

به خاطر بی عدالتی هاشون

بعد نفرین کردم مادرشوهرم

گفتم همین جوری که اشک من در اوردی گریه دو تا دخترات حلو چشمت ببینی

دو ماه بعد. مهمونی رفتم خونشون داماد دومی با خواهرزن دعواش شد

هر دو تا دختراش با هم گریه کردن

که اون موقع من گفتم از نفرین من بود

بعد زندگی خواهر. کوچک چپه شد با خانواده شوهرش که قبلا براش میمردن دعوا شد. بزن بزن

انداختنش از خونه بیرون الان شش ساله قهرن

بعد معلوم شد. تمام اون. خرجها که براش میکردن با پول نزول بوده

پسر بدهی بالا اورد. افتاد زندان بعد پدرشوهرم مجبور. شد. بدهیش بده براشون خونه بخره به خاطر. آبروش

هیچی کلی مشکلاتشون افتاد تو زندگی ما و. چه قدر زندگی خودم تلخ شد

بعد. دیدم اصلا نفرین خوب نیست یه جوری میچرخه که دامن خود. ادم میگیره

به خاطر انرژی منفیش

مادرشوهرم از همون اول میخواست هرچیزی رو یاد من بده باید اینکارو بکنی باید اونارو بکنی سیب زمینی پوست میکنم میگفت تمیز شستیش فکر می‌کرد ما زندگی نکردیم یا مامان خودم این چیزها و یاد من نداده یا هر چی میگفتم خودم بلدم میدونم نمیفهمید کلا خیلی اهل دخالت کردن بودن ساعت رفت و آمد کجا میریدو کجا هستیدو کی برمیرگردیدو مخصوصا سر بچه هام من که بچه اولم بود خیلی خیلی بچه داریم بهتر از اون بود که 4 تا بزرگ کرده بود مدام یک حرف و توی 5 دقیقه چندین بار تکرار می‌کرد که باید اینکارو بکنی اون کارو بکنی هر چی هم اهمیت نمی‌دادم یا میگفتم خودم بلدم انگار نه انگار پدرش خیلی با داد و بیداد بد رفتاری می‌کرد جواب سلام نمی‌داد خیلی چیزها بودن که منو آزار میداد همین الانم مرتب مادرش  میگه باید حمامشون کنی شام دادی خوابوندیشون صبحانه دادی فرستادی مدرسه یا میخوام برم اصفهان خونه گدرم میگه باید لباس گرم بذاری نمی‌فهمه که من خودم اونجا بزرگ شدم و زندگی کردم