یک شرکتی کار میکردم قاشقها رو ابدارچی از ابچکان جمع میکرد میگذاشت داخل کشوی کابینت اقا ما رفتیم قاشق برداریم ای وای دیدیم جورابشو پیرمرده دراورده انداختها رو قاشقها .همین اقا یکبار ما زود امدیم دیدیم اب سرد کن منبعش رو با شیلنگ توالت داره پر میکنه.یکبار دیگم دیدیم لیوان کنار اب سرد کن رژیه نگو لیوانهایی که میریزیم دورو جمع میکنه میذاره دوباره کنار اب سرد کن