خیانتش دروغگوییش رفیق بازیش همه با هم یکبار.سه شب بود خونه نمیومد.میگفت با مامانم قهرم تو شرکت میخوابم یا در مغازه.بعد فهمیدم میرفته خونه مجردی رفیقش.فرداش توی گوشیش دیدم واتساپ یه خط دیگه رو نصب کرده که اصلا من شمارشو ندارم.با یه دختره چت تصویری و صوتی داشته.بهش گفتم یه جوری ماست مالیش کرد که گوشیم دست دوستم بوده و منم از خدام بود که باور کنم.یک ساعت نشده بود گفت میرم در مغازه ساعت یازده میام ناهار آماده باشه که بخورم برم شرکت.گفتم باشه.ساعت هفت و نیم صب رفت.ساعت ره بهش زنگ زدم بگم سر راهت برو بافتمو از خونه بابام بیار.دیدم جواب نمیده بعدشم گوشیشو خاموش کرد.زنگ زدم به شریکش که در مغازه بود گفتم گوشیو بدین به امیر.گفت امیر از صب نیومده در مغازه.اینقد زنگ زدم تا ج داد.هرچی گفتم کجایی در مغازه نیستی زیر بار نرفت گفت در مغازم.گفتم داری مثه سگ دروغ میگی کدوم گوری.زیر بار نرفت.یه بار دیگه زنگ زدم دستش خورد وصل شد.دیدم صدای آهنگ و یه دختره میاد.صدای شوهرمم میومد حرف میزد.جیغ زدم گفتم حالم ازت بهم میخوره.حاضر شدم رفتم بیرون توی تاکسی بودم بهش زنگ زدم گفتم عزیزم حالم ازت بهم میخوره.اون یارو هم توی واتساپ خودت چت کردی نه رفیقت.صدای دخترم اومد.لیاقتت همون ج.نده هان.دیگه نمیخوام قیافه نحستو ببینم باش تا توی دادگاه میبینمت.