اتفاقا دونفرشون چنان بلایی سرم اوردن ک هنوز اثارش ت زندگیمه .یکی ازاون دونفر فوت شدت .تصور کن اینقدرواسم سخته ک نمیگم هر ثانیه ولی بیشتر اوقات ت ذهنمه و باعث اسیب بیشتر من. ولی تنها کاری ک میتونم اون لحظه انجام بدم فاتحه خوندن واسشه میدونی چرا؟؟؟چون هرچقدرم ازشون کینه داشته باشم باز کاری نمیتونم بکنم فقط اینکه روز ب روز خودم نابودتر میشم ولی وقتی میسپارم ب خدا خیالم خیلی راحته چون بهترازمن میتونه انتقاممو بگیره. من ب این باور دارم