ممنون از نظراتتون، اینم تجربه روز اول من
دیشب تلاش کردم بدون شیر بخوابونمش، غذا شو خورده بود و سیر بود، بغل کردم هی راه بردم لالایی خوندم تا خوابید، اما هی از خواب می پرید ، باز بغل لالایی ، آخرش همسر هم اومد کمک، اون که خوابوند تا یکی دو ساعت بیدار نشد، بعد خودم خوابیدم و وقتی دخترم یکی دو ساعت بعدش بیدار شد، هم بخاطر سرماخوردگی و ضعف
هم خوابالودگی کوتاه اومدم و با شیر خوابوندمش، صبح زود که تو خواب و بیداری شیر خواست گفتم تموم شده، یکی دو بار تکرار کردیم در نهایت تعجب گیر نداد وخوابید، اما دو ساعتی بعد خودم بهش دادم، میخواستم یواش یواش بفهمه که گاهی شیر نیست
بعد از ظهر هم که برای خواب شیر خواست رفتم یک استکان شیر عسل ولرم خوشمزه درست کردم بهش دادم اونم خورد بعد از شلوغ کاری زیاد هم بغل کردم و مث دیشب با لالایی خوابوندم، تو جاش که گذاشتم بیدار شد گریه کرد منم بجای شیر، فوری پاها مو بردم زیر تشکش و روی پا تکون دادم تا خوابش عمیق تر شد بعد هم دیگه خوابید، امشب اما خوابوندنی با اینکه سیر بود، با شیر خوابوندمش که یهو بهش فشار نیاد، چون خیلی مهربون و عاطفیه و نمیخوام ضربه بخوره، اونم چون سیر بود نسبتا زود رها کرد. انشأالله همینطور یواش یواش تا دو ماه آینده بتونم کامل از شیر بگیرمش. بچه به مادر و سینه مادر انس داره و نمی خوام با یهویی گرفتن ، احساس امنیتشو از بین ببرم.
از راهنمایی های خیلی خوب و کاربردی دوستان خیلی تشکر میکنم، واقعا راه گشا بود، باز هم مشتاق شنیدن تجربیات شما هستم، چه درباره از شیر گرفتن چه مشکل بزرگ از پوشک گرفتن، چون دیگه سنگین که بشم خیلی سخت میشه این کار....