2733
2734
عنوان

بدترین سوتی جلوی همسرتون

| مشاهده متن کامل بحث + 15000 بازدید | 162 پست
امضات قشنگه... منم مثل توام😪

الهی عزیزم دلت شاد بشه بزودی زووود 

لایک نفرمایید دوستان به غیر از استارتر عزیز و کاربر محترمی که ریپلای کردم لااقل بفهمم پستم رو خوانده اید  عزیزان .زندگیِ فعلیِ من و شما در برابر زندگیِ بَعدی،بسیار کوتاه،بسیار فرعی وبسیار ریز و گذراست.همچون جرقه ای است که از آتش اجاقی بپرد و گم شود.برای آنکه در زندگیِ بَعدی تا ابد و برای همیشه در آسایش و شادی باشیم ، کافیست همین یک لحظه ی گذرای عمر این جرقه را خوب بمانیم...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الهی عزیزم دلت شاد بشه بزودی زووود 

مرسی گلم همچنین😘😢

😍ما قدبلندا واژه ای به نام "این" نداریم چون از  ارتفاعی که ما نگاه میکنیم همه چی "اونه"😍😁آقایوننننننن داداشام،گوفته باشم،اینجه باس ماس.. یعنی کلش باس ماس. این تاپیک  و اون تاپیک لایک و کامنت ماس ماس.یعنی سااایت کلوهومش ماس ماس.. آبجیا فدا مدا  
2731
😂😂فک کننن یهو دیدم سایه سنگینی رو روی صورتم حس میکنم،قشنگ سنگینی نگاهشو میفهمیدم😁...مث جنازه خودم ...

حالا اگه من بودم زارت میزدم زیر خنده 😂😂😂😂 دمت گرم سنگینی نگاهو حس کردی و نخندیدی

لعنت به این باد معده ابرو برام نزاشته ی سری حامله بودم قبل خواب حالم بهم خورد و بالا اوردم بعد شوهرم حسابی ناراحت بود بابت حالم اومد منو بغل کرد و قربون صدقه ام میرفت خیلی فاز عشقولانه و رمانتیک بود منم تو بغلش رو تخت دو تامونم بیدار بودیم نمی دونم چطور شد بی خبر بادی باصدای بلند از من دراومد نمی دونین چه خجالتی کشیدم اب شدم دلم می خواست فرار کنم شوهرمم به روم نیاورد ولی خیلی بد بود منم بغلش اصلا نفسم حبس شد تپش قلب گرفتمخودشم فهمید😓😓😭😭

وااای  اولین عیدد دیدنیمو سوتی گندی دادمم...قرار شد بریم. خونه بابابزرگش عید دیدنی...منم تاحالاندیده بودمشون چون اولین بار بود حالا کل خاندانشونم بودن...یه پیرزن دم در دیدم رفتم سمتش روبوسی کردمو اینا...شوهرم و خانوادش با تعجب نگاه میکردن😭فک کردم مادربزگه شوهرمه...نگو زن همسایه بود اومده بوده نون بگیره...نابود شدم جلو خاندان😤😶

2738
لعنت به این باد معده ابرو برام نزاشته ی سری حامله بودم قبل خواب حالم بهم خورد و بالا اوردم بعد شوهرم ...

وای نگووووو ۰ وحشتناک خدانیاره

عاشق شدم ! عاشق مهربونیش  
حالا اگه من بودم زارت میزدم زیر خنده 😂😂😂😂 دمت گرم سنگینی نگاهو حس کردی و نخندیدی

خخخ شرایط سختی  بود واقعااا😣😂فک کنم صدا به قیافم نمیخورد بچم. شاخ دراورده بود نگاه میکرد😳😂

بچه ها مو خودم تاحالا جلو شوهرم سوتی ندادم

ولی یه بار مجردیم رفتم مشهد با کاروان اونجا با یه دختره دوست شدم و از قضا هم اتاقی شدیم ینی بچه ها دم و دقیقه باد ول میکرد با صددی بلنند. میشت میکند پامیشد میکند چای میخوردیم میکند واااااای دیگه حالم داشت ازش به هم میخورد و میگفت من مریضم دست خودم نیس. واقعا راس میگفت شاید مریضی داشته بیچاره کلا کات کردم باهاش چون نمیشد باهاش جایی رفت😂😂😂

واسه شفای همه بیماران صلوات... خاصه داداشم جوونن گلم عشقم که تو 24 سالگی ام اس گرفته... تو رو خدا هر کی دید صلوات بگه براش... غم نبینین

خونوادگی رفتیم قم زیارت .موقع برگشت تو یکی از رستورانای بین راهی من و خواهرم رفتیم دستشویی .خواهرم رفت داخل منم دستمو میشستم دوتا خواهر دیگه هم داشتن خودشونو مرتب میکردن یهو انگار دستشویی نارنجک  انداختن بعدش رگباری .من جلو خودمو گرفتم نخندم ولی یکی از دخترا کف دستشویی رو از خنده دیگه گاز میگرفت از اونطرف خواهرم اومد بیرون با صدای بلندددد شروع کرد به خندیدن یهو خانم آرپیچی زن بیرون اومد یکی از دخترا گفت مامان زودتر بریم

خدایا همه رو به آرزوی دلشون برسون🙏
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز