اگر کسی را دیدید که از همه چیز لذت میبرد،سخت نمیگیرد،میخنددومیخنداند بی مشکل نیست بلکه اوطوفان هولناکی را پشت سرگزاشته است واکنون قدر داشته هایش را میداند.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من مادرم و هر دم دردی ز من زاده می شود.....و این کودک که در جای جای من جان گرفته....و با بطن سرد من خو گرفته...هردم خون مرا می مکد...و استخوان بودن مرا می جود...ودر من زاده می شود....من مادرم و می دانم شکست ضمیر نور چه دردی دارد...و چکیدن میل غزل ار سرانگشتانم چه وزنی دارد...ولی حیف که افتاب مرده است...و اینه چه پوج ز انعکاسی دگر بارور است.....من در عمق پوچ لحظه ها مادرم...زمانی که سکوت از صدای اشک هایم می چکید...و بوسه های پوسیده از لبانم می گریخت...فقط لحظه ها می دانستند که نگاهم ویران خواهد شد...من مادرم و لالایی هایم رفته است...تو بگو چند وقت است مرده ام؟ چند وقت است کودکم در گور خفته است؟
هم برو سرکار هم دانشگاه هم باشگاه فقط نمون تو خونه
من خیلی دلم گرفته اگه ی وقت ناراحتتون میکنم ببخشید بذارید ب پای اینهمه بدبختیام. من دارم میرم از نی نی سایت یادم نمیره مهربونی و دلسوزی خیلیاتونو. باشما تنهاییام پر شد. اگه یادم بودین دعا کنین با خبر خوش برگردمو. بگم من رسیدم به آرامش. عاشقتونم
چرا میخای طلاق بگیری بشین خونت زندگیتو بکن فک میکنی از مشکلات فرار کنی راحت میشی؟ نه عزیز جان از اونا سخت تر سر راهت قرار میگیرن
بچه که بودم با خودم می گفتم بزرگ که شدم من دنیا رو تغییر میدم نوجوان که شدم فهمیدم دنیا خیلی بزرگه گفتم پس من کشورم را تغییر خواهم داد در جوانی گفتم کشور بزرگه شهرم رو تغییر میدم به میانسالی که رسیدم گفتم محله ی خودم رو باید تغییر بدم حالا که پیر شدم میفهمم تغییر باید از خودم شروع میکردم اگه خودم تغییر میکردم میتونستم اول خانواده و بعد محله و شهر و کشور و دنیایم رو کم کم دچار تحول کنم
چرا میخای طلاق بگیری بشین خونت زندگیتو بکن فک میکنی از مشکلات فرار کنی راحت میشی؟ نه عزیز جان از اون ...
اگه خیانت کرده بازم بمونه؟
من خیلی دلم گرفته اگه ی وقت ناراحتتون میکنم ببخشید بذارید ب پای اینهمه بدبختیام. من دارم میرم از نی نی سایت یادم نمیره مهربونی و دلسوزی خیلیاتونو. باشما تنهاییام پر شد. اگه یادم بودین دعا کنین با خبر خوش برگردمو. بگم من رسیدم به آرامش. عاشقتونم
بچه که بودم با خودم می گفتم بزرگ که شدم من دنیا رو تغییر میدم نوجوان که شدم فهمیدم دنیا خیلی بزرگه گفتم پس من کشورم را تغییر خواهم داد در جوانی گفتم کشور بزرگه شهرم رو تغییر میدم به میانسالی که رسیدم گفتم محله ی خودم رو باید تغییر بدم حالا که پیر شدم میفهمم تغییر باید از خودم شروع میکردم اگه خودم تغییر میکردم میتونستم اول خانواده و بعد محله و شهر و کشور و دنیایم رو کم کم دچار تحول کنم
چرا میخای طلاق بگیری بشین خونت زندگیتو بکن فک میکنی از مشکلات فرار کنی راحت میشی؟ نه عزیز جان از اون ...
حتما مشکلاتی دارن که با وجود بچه تصمیم به این کار گرفتن.چرا آخه از زندگی سوختن و ساختن رو بلدین فقط؟مگه قرار هست چند بار زندگی کنیم؟ هیچ کس از سر دل خوشی جدا نمیشه.این طرز تفکر رو تغییر بدین.طلاق خودش یه راه هست برای ادامه زندگی
درنیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید , والسلام!
بهم خیانت کرده ۲ ساله چطور بتونم بیشتر از این تحمل کنم ۲ ماهه من و بچه ها رو ول کرده رفته خون ...
خب بشین تو خونت سعی کن آدمش کنی وگرنه که لااقل پیش پدر و مادرت نمونی بذار به حال خودش تو خونت بشین
بچه که بودم با خودم می گفتم بزرگ که شدم من دنیا رو تغییر میدم نوجوان که شدم فهمیدم دنیا خیلی بزرگه گفتم پس من کشورم را تغییر خواهم داد در جوانی گفتم کشور بزرگه شهرم رو تغییر میدم به میانسالی که رسیدم گفتم محله ی خودم رو باید تغییر بدم حالا که پیر شدم میفهمم تغییر باید از خودم شروع میکردم اگه خودم تغییر میکردم میتونستم اول خانواده و بعد محله و شهر و کشور و دنیایم رو کم کم دچار تحول کنم