به پای هم پیرشین خوشبخت ترین عروس و داماد روی زمین باشید😍😍😍😘😘😘اتفاقا منم جشن عروس نگرفتم 🤣پولا رو گذاشتم برای خرید خونه ...فقط ماه عسل رفتیم😂😂حسابیم خوشگذشت....البته فک و فامیل حرف درآوردن ...برامون مهم نبود دنیا دو روزه ست مهم اینه باشادی از این دنیا بمیریم همش مسمونه این دنیا چرا باید سخت بگیریم عمرمون کوتاهه ....درضمن شوهرم استاد دانشگاهه ...منم دانشجوی دکترا روانشناسی ترم یک هستم همه میگن وصعتون توپه چرا اینکارو کردی!خب نخواستم چشم همه رو دربیارم یا باشگوه مجلل باشد...در عوض ۲ سال نامزد نموندیم سریع رفتم خونه بخت🤣🤣🤣🤣طاقت نداشت😅بعداز اون به لطف شوهرم سریع جهزیه با سلیقه جفتمون خریدیم البته ساده ...چون همشون میمونه ایندنیا ....بیشتر میریم سفر لذت میبریم از دنیا...بچه هم ندارم ...دوست نداره بچه بیارم میگه گناهه بیاد این دنیا که چی بشه عذاب میکشه ...میگه فقط,لذت ببریم شاد باشیم همینو بس
وای چقد خوب همه کارایی که گفتی رو من دوس داشتم انجام بدم اما متاسفانه خانوادم همکاری نکردن فقط واسه حرف مردم نمیدونم کی متوجه میشن این مردم ارزش ندارن آدم به خاطرشون تو دردسر بیفته عروسی هم بیان باز یه جور دیگه حرف در میارن. منم شوهرم برنامه نویسه درآمدش خوبه پس اندازم الان داریم تا حدی البته نه در حد خونه جای نسبتا خوب تهران. ولی نمیخوایم واسه مراسم هدرش بدیم حیفه خب.
ماهم عاشق سفریم و تو این دو سال کلی باهم سفر رفتیم
و تا وقتی به اندازه کافی سفر نرفتیم و تو کارمون پیشرفت نکردیم قصد بچه دار شدن نداریم. اینو گفتی یاد مادرشوهرم افتادم
همیشه میگه جای اینکه یه بچه به این دنیا اضافه کنید برید یکی از این بچه هایی که پدر مادر و سرپناه ندارن رو ساپورت کنید. ولی شوهرم خیلی خودشیفتس میگه من باید از ژن خودم به جامعه نابغه تحویل بدم به درد مملکت بخوره 😂😂شوهرم خیلی باهوشه و رتبه یک کشور شده تو ارشد و تو کارش خیلی حرفه ای و قویه انقد همه ازش تعریف کردن از خود راضی شده
بهت حق میدم به همین آسونی نبود سخت بود جنگیدیم پدرم زیربار نمیرفت میگفت آبرومون میره حرف درمیاره... تبریزیا همه میشناسن دنبال چشم هم چشمیه ...ما با منطقی حرف زدیم دیده حق,باماست سکوت کرد درعرض یه ماهه رفتم سر زندگی یادش بخیر هیچی,جز تخت نبود🤣🤣🤣کلی,خندیدم عالی بود😅 شوهرم مثل مادربزرگت بهم گفت اگر بچه میخوای همین از پرورشگاه بیار اینا که بدنیا اومده چه فرقی میکنه ثواب هم داره ...ولی یکی رو اصافه نکن ...بزرگ بشه بگه چرا منو اوردی توی این دنیا که چی بشه!کارخانه بساز, خونه کاخ بخر ,ماشین میلیارد بخر که چی بشه همش میمونه این دنیا ... گفت من گفت تو بدنیا اومدی این همه دویدی که چی شد!آخرش میمیریم گفت همین عمر کم داریم بیا لذت ببریم بعد بمیریم دیدم راست میگه ... سخت نگرفتم شل کردم ...امیدوارم همه قانع بشه ....بازگشت همه به سوی اوست ...چون ما از اوییم از وجود خودش دمیده...
ببخشید خیلی زیاد حرف زدم سرتون به درد آوردم هم وقت باارزشتون گرفتم 😅 خلاصه حرف من به تمام خانوما اینه که سر الکی سخت نگیرید شاد باشید لذت ببرین از دنیا ...موندنی نیستیم ...دوستتون دارم همه ما یکی هستیم ...😘😘😘😘😘
چقد فکراتون قشنگه. میتونم اسمتو بدونم؟
ماهم سر خیلی از چیزا جنگیدیم و موفق شدیم سر عیدی بردن یلدا و اعیاد مذهبی رو کلا حذف کردیم خودمون واسه عید نوروز رفتیم چند دست لباس خریدیم بدون اینکه بکنیم تو چمدون و همراه لباس زیر نشون مردم بدیم
سر انگشتر همه گقتن سنگین بردار من از یه انگشتری خوشم اومد که از هرچی دیده بودیم سبک تر بود ولی ترجیح دادم دوسش داشته باشم تا اینکه سنگین باشه
سر عقدم به همسرم گفتم سرویس نمیخوام یکم بذار روش یه پراید قدیمی بخر میخوام رانندگی یاد بگیرم قدیمی باشه که زدمش اینر اونور دلم نسوزه.
واسه عروسیمم میخوام سرویس نقره بندازم.
خرید عروسی هم کلا نمیکنیم میریم تو زندگی هرچی احتیاج داشتیم میخریم خودمون.
ساعتامونو سر عقد و عروسی ست نخریدیم به جای کادو تولد بهم دادیم خرجو یکی کردیم😂
دیگه مراسم حنا و پاتختی رقص چاقو و این چرت و پرتاهم کلا حذف.
اینا چیزایی بود که من تونستم سنت شکنی کنم و واقعا سر تک تکشون جنگیدم
خوش به حالت ..
من سه ماه دیگه عروسیمه دریغ از یه بشقاب ..
دلم پره حسابی
من مطمئنم مامانم خیلی خوووش سلیقس مخصوصا وقتس باخالم جور میشن
خالم شیکارو انتخاب میکنه مامانم از بینشون قشنگارو
کاش منم بتونم کامل بخرم همه چیزو😔
عزیز دلم به خدا هیچ کدوم اینا ارزش نداره برید نم نم باهم دیگه بخرید و زندگیتونو بسازید حرفای کاربر سایکولوجیست رو بخون میگه وقتی رفتم خونم فقط یه تخت داشتم با یه یخچال
اصن بیا من کل جهازمو بدم به تو به خدا این چیزا تضمین خوشبختی نیست
مبارک باشه، ولی مامان من واقعا نامردی کرد به من جهاز نداد اما کلی به خواهرم داد، آخرین مد ابزار بعد آسا له هنوز حسرت به دلم و دلم از مادرم شکسته، بارها بهش گفتم ولی هیچ وقت هم جبران نکرد
منم ازمون وکالت دارم
ایشالله موفق باشی
کدوم کانون ثبت نام کردی
و چندمین سال شرکت میکنی؟
من دومین سالیه که شرکت میکنم
البته من 95 ازمون دادم و سال بعدش افتادم تو خط عروسی و جهاز بیخیال ازمون و 97 هم رفت و الانم واسه 98 میخونم
من کانون مازندران شرکت کردمذ
تو چی
منم به جز تخت وکمدم بقیه وسایل رو مامانم به سلیقه خودش خرید ; نه اینکه من دلم نمی خواست نظر بدما; نه. مامانم بهم رو نداد ; واضح بهم گفت همینم که برات می گیرم برو خدا رو شکر کن پررویی هم نکن.
میدونم عزیزم .. ولی خب تو هم دختری میفهمی حرفمو
سخته جلو بقیه خیلی سخته .. میدونی من از این ناراحت میشم که خانوادم هیچ ذوقی برای خریدن کوچیک ترین چیز ندارن با اینکه دختر اولم
اصلا مامانم مثه بقیه مامانا نیست .. یه ذره ذوق نداره واسم
دلم از این میسوزه😞
حالا ما هم که جهیزیه برامون خریدن ; قربون نخریدن. یه آبمیوه گیری روسی تو خونه داشتیم بهم دادن که محض آبروداری یدونه میوه هم نشد باهاش آب بگیریم ; فقط سر وصدا می کرد; اصلا کار نمیکرد.
یه دست سرویس ملامین مربوط به بیست سال پیش تو کمد داشتن که استفاده نشده بود ; اونم بهم دادن . با یه سشوار استفاده شده که کارتونش هم پاره بود که کلی خجالت کشیدم. البته بقیه وسایلام نو بود ولی یه سری چیزا هم که الان به عنوان جهیزیه می دن اصلا نداشتم مثل لباسشویی; ظرفشویی ; سرخکن ; مخلوط کن و مایکروفر و....
