2733
2734
عنوان

مامانا کمک

48 بازدید | 15 پست

من ته تغاری خانواده بودم

بعد ازدواجم به اصرار خانواده همسرم که فرزند اول و نوه ارشد بود بعد1سال و اندی باردار شدم

بارداریم سخت نبود اما زایمان بدی داشتم 

واسه تنهاییام و دلتنگیام اینجام  

حدود 20 روز زودتر کیسه ابم پاره شد و از صبح تا عصر به زور سوزن فشار بچه به دنیا امد اما جفت نیومد

خیلییییی اذیت شدم و بعد به خونریزی شدید افتادم که بردنم اتاق عمل و به قول دکترم با کورتاژ هم به سختی جفت را جدا کردن


واسه تنهاییام و دلتنگیام اینجام  

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

تو دردای زایمان خیلی ابراز پشیمونی میکردم که چرا باردار شدم و فحش خودم دادم

وقتی هم بچم به دنیا امد اصلا نمتونستم بپذیرمش

هرچی دکتر بچه را بهم میچسبوند و میگفت فقط تو رو داره و تورو میخوادو.....

میگفتم من نمیخوامش.ولم کنید و....

واسه تنهاییام و دلتنگیام اینجام  
2731

بعدا هم اصلا نمدونستم باید چکارش کنم

وقتی هم بعد 1 مدت رفتم تو خونه خودم به عنوان موجود اضافه همش ازش فراری بودم

اصلا بچه داریم 0 بود

خانواده همسرم هم چون خیلی نوه میخواستن اکثررا نگهش میداشتن

وقتی هم بزرگتر شد هیچ علاقه ای به من نداشت.حتی اگر شیر هم نمیخورد براش مهم نبود وقتی پیش اونا بود

الانم حدود5سالگیه هنوز هرکار میکنم حس میکنم مهر و علاقه مادر فرزندی بینمون برقرار نمیشه

اخه بچه دومم که خودم خواستم و بعد زایمان بغلش کردم و واقعا خواستمش خیلی بهم وابسته هست و مهرخاصی داره اما بچه اولم سرسخته

چه کنم

واسه تنهاییام و دلتنگیام اینجام  
2738
براش مادری کن تا حسن بیاد

همه کار کردم

کلا خیلی بی احساسه. حتی نمیخواد بوسش کنی یا بغلش کنی.همش فراریه.همه میگن مثل ماهیه.نمیشه 1لحظه نگهش داشت.میذاره میره

واسه تنهاییام و دلتنگیام اینجام  
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز