اجاره که نه می گم دارم می رم فلان جا همسرم همین طور ...جایی نیست که بگه نرو من بخوام یواشکی برم لازم به پنهان کاری باشه ولی اگر چنین جایی باشه با منطق قانعم کنه نمیرم به هیچ عنوان
منم اطلاع میدم بهش اونم همینطور زندانی هم که نیستیم.. شمام باهاشون حرف بزن اینجوری که نمیشه
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من معمولا زیاد در رفت و آمد هستم
بعد از اینکه هر دو رسیدیم خونه در مورد اتفاقات روز معمولا صحبت میکنیم
خیلی وقتها حتی نمی رسم خبر بدم...یا یه دفعه پیش میاد..
ما قانون کلی مون فرق داره اول اینکه اطلاع میدم دوم اینکه یه وقتایی که شیفت من پیش مادرمم خب باهم اینور اونور میریم گه گداری..مثلا خونه دوستم زنگ بزنه اون موقع میگم یا تعریف میکنم براش..رو این حساسیتی نداره.ولی خب خونه باشیم جفتمون یهو نباشم که نمیشه بهش میگم میخوا برم فلا جا.
من همیشه اجازه میگیرم بهش میگم میزاری برم فلان جا.خیلی کم پیش اومده بگه نه اونجاهای ک نه اورده هم بازار رفتن بوده ک همیشه گفته جاهای شلوغ خودم میبرمت نمیزارم تنها یا با کسی بری
الان اطلاع دادن با اجازه گرفتن چه فرقی داره؟ ما داریم میگیم من میرم فلان جا..بعد اون میگه نه نرو..ما هم نمیریم پس اون اجازه نداده که بریم
اجازه چيه بچشم مگ خبر ميدم
اونم خبر ميده
بى هوام نميشه جايى رفت طرف مقابل نگران ميشه
درحد خونه مادرم و خواهرم و خرید و اینجورجاها خبر نمیدم بعد اومد خونه میگم. مهمونی خاص یا خونه غریبه باشه اطلاع میدم. ولی اجازه نمیگیرم اگرهم بگه نرو دلیلش الکی باشه اهمیتی نمیدم و کار خودم رو میکنم اوایل دعوا میکرد و قهر الان عادت کرده
تو چون از اول اجازه گرفتی
زنگ‌میزنی میگی میشه اگه می تونی بهم اجازه بدی با دوستام برم بیرون بهت میگه نرو
ولی ما زنگ میزنیم بهش میگیم عزیزم من با دوستم رفتم بیرون سعی میکنم تا ۱۲ شب خوونه باشم اونم میگه نه دیره ۹ بیا حداقل مام میگیم سعی میکنیم
من مثلا شوهرم سرکار بود یه سر رفتم خونه خواهرش..شبم که اومد شرایط جوری شد نگفتم..بعد که فهمید ناراحت شد دعوا کرد...توقع داره تا دستشویی هم اجازه بگیری..
