2703
2553

من ی دختررررر ب شدت رکم 

ینی اکتبر از ب نفر بدم بیاد محاله حتی بهش لبخند بزنم 

اصلا باهاش حرف نمیزنم و نمیزارم بهم نزدیک‌ شه 

ولی بی ادبیم بهش نمیکنم

بارها دیدم بقیه با کسایی ک ازشون بدی دیدن یا ازشون بدشون میاد تپ ظاهر خوبن 

حالااا من قبلا خیلی خوب بود رفتارم خیلیییی 

من مادرم ب شدت عصبیه منم تو بچگي خوب تحت تاثيرش 

مثلا ي سري محبتا رو اصلا بلد نبودم اصلا مهربوني ك كلا بلد نبودم 

خيلي برام خريدو اينا ميكردم نكه بد باشع ولي خب عصبي بود و من تالا مثلا قربونت برمو ازش نشنيده بودم 

بعد وقتي بزرگتر شدم اطرافيانم بچه دار شدن برام عجيب بود ك بچه هاشونو بوس ميكنن و اينهمههه قربون صدقه و اينا اصلا شوكه شدم 

تا اينكه شروع كردم رو خودم كار كردن ك هيلي اروم شدم و خيلي شوخ طبع ولي هنوز جدي و رك بودم 


https://www.ninisite.com/discussion/topic/3460333/نظر-بدیدعکس?postId=111172168بااجازه اسنارتر

من زنم.... در گلوی زمین گیر کرده ام قدری حرف می خواهم و کمی آزادی!!! دوباره سیب بچین حوا من خسته ام بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند‏‎‏‎‏‎‏

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش

ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

منم اخلاقم داره مثله مامانم میشه ولی خیلی خوشحالم ب خاطرش

امروز ۱۶ دی ماهِ سال نود و نه هجری شمسیه، فصل بد خاکستری تموم شده و بهارِ افتابیِ آرزوهایِ بلند پرواز تو راهه❤🌹🍀...من خیلی خوشحال تر از روزا و سال های قبلم چون فهمیدم هیچ چیز و هیچ کس و هیچ موقعیتی بدِ مطلق نیست، زندگی لحظه به لحظش درسه!خدای مهربونم بلند پرواز چشم امیدش به توئه😍من اون پنجره رو رو به منظره دشت های سرسبز باز میکنم💖💪امروز ۱۶دی ماه هزار و چهارصدِ من تو مسیری هستم که باید باشم هنوز اول راهم اما تو راه درستی قدم گذاشتم.روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم که میگفتم مگه بدتر از اینم میشه؟ اما من از همشون عبور کردم و رو خودم تمرکز کردم.خدای خوبم من همیشه بودنت و حس کردم ازت ممنونم که کمکم میکنی باتمام وجود سپاس گذارم❤همه چیز بهتر و بهتر میشه و من میرسم به ارزوم.از این عشق و اشتیاق دنیایی میسازم به وسعت قلبم🌱❤من دوباره جوانه زدم...و این شروع سبز شدنه...دوستت دارم بلندپرواز
2720
2714

اره خلاصه خيلي اخلاقم خوب شد 

البته ب اين دليل ك چند سال از مادرم دور بودم و رفتاراشو نميديدم 

برا همين ديگه عصبي نميشدم و اصلا حرص نميخوردم 

من اصلا حسود نيستم ( ولي متاسفانه مادرم هيلي حسوده ) 

بعد از چند سال من دوبارع با مادرم همخونه شدم و دوبارع عصبي شدم و اينبار خيلييي بيشتر چون مادرمم بدتر شده بود 

من اصلا محبت نديدم زياد خب از كجا ياد بگيرم 

دوبارع ميخام رو خودم كار كنم ك عصبي نشم و همه چيز برام بي تفاوت باشع 

و اينكه دلم نميخاد اينقدر رك باشع 

ب نظرم اونايي ك دوروءن موفق ترن 

فك كنيد منم دخترتونم بهم درس زندگي بديد

همین الان داشتم به خواهرم میگفتم زن دایی همسرم خیلی رک و جدیه ، وخیلی مذهبی،  کلا ی خانم مانتویی یا کم حجاب ببینه ی جوری سر سنگین رفتار میکنه حالم ازش بهم میخوره با وجودی که تابحال حرف بد بهم نزده .

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز