پیرمرده راننده بهم شمارع داد

اره حرفتو قبول دارم ولی من خودم هم شوهرم کارش یه جوریه که هرجا بخوام برم اکثر مواقع باید خودم برم خرید، کارامو انجام بدم هم اینکه جاهایی که رفت و امد دارم بیش از حد خلوته ماشین رو هم نیست خودمم ماشین ندارم خودمم چادری نیستم ازادم معمولا ارایشم میکنم بیشتر مواقع اما جایی بخوام تنها برم سعی میکنم لباس معمولی ترین لباسمو بپوشم، سوار ماشین هر ادمی نمیشم معمولا تاکسی تاکسیم نبود ماشین یه ادم مسن که مسافرم داشته باشه خلاصه ولی کلا بیرون اخم میکنمو جوری به طرف مقابلم نگاه میکنم که خودشو جمو جور میکنه جدی حرف میزنم کارمو انجام میدم تمام 

خب خدا نمیشناسن دیگه. با ناموس مردم بازی میکنن چشمشون دنبال ناموس مردمه یکی لنگه ی خودشونم با زن و بچه خودشونم همون کارو میکنه ب خاطر همونه ک گناه و فساد انقدر زیاد شده

کی بوددد؟تو چندسالت بود؟

بچه ها بنظرتون تو این شرایط شب اینا یا حتی روز ب اسنپ و تپسی اینا میشه اعتماد کرد ک ادم تنها بره باهاشون؟

۱۳سالم بود کلاس هفتم بودم

دخترمو چه رشته ای بزارم؟۶سالشه

واای بزرگ‌بودی  دختر، چراااا از مادرت ترسیدی؟

ارههههه یه ابهت خاصی داشتم هاهاهاهاهاهاهاا تازه تو باشگاه که آدم کتک کاری میکنه اماده امادس وقتی از باشگاه در میاد من حتی یادم میاد تو ذهنم هر ادمی که کیدیدمو تصور میکردم دارم میزنم یا چیزایی که یاد میگرفتم هر جلسه روشون اعمال میکردم😂😂😂😂

الان۱۹سالمه متاهلم یک پسردارم 

ب قران ی دوستی داشتم جلوم زار میزد گریه میکرد ی دختره تازه ب دنیا اومده داش میگف ب خدا شوهرم میشینه داستان میخونه فیلم میبینه بعد بهم گیر میده ماهم باید همون کارو کنیم. تو نت میگشته دنبال زن و شوهرایی ک میخوان گروپ باشن بعد دست دوستمو میگرفته ب زور میبرده خونه اون زن و شوهر یا اونارو میورده خونش باهم میرفتن تو کار. دوستمم خانوادش مذهبی و بی بضاعت ب جان بچه تو راهیم راست میگم میشست جلو من گریع میکرد میگف من چ خاکی ب سرم بریزم ی سال تحمل کرد اون ادمو سعی کرد درستش کنه اخر سر شوهر بی غیرتش ی مرد 50 سال اورده بوده بالا سرش خودشم میشسته نگاه میکرده اینا مریضای جنسی هستن دیگه دوستمم نتونسته تحمل کنه فقط دخترشو برداشته فرداش فرار کرده تازع تازع طلاقشو گرفته هم مرده ابروی خودشو برد هم رفیق بدبخت منو. ب خدا دختر انقد نجیب بود و ساده حتی ی دوس پسرم نداشته. دلم واس خودش و دخترش کبابه

طرف کی بود؟ اگر هنوز میبینیش به مادرت بگو ، نه که بلایی سره یه دختره دیگه بیاره بدنبال سکوت  امثال تویه مظلوم

خوب عزيزم بگويكي ازاعضاء خانواده بياددنبالت وقتي كلاست طول ميكشه خدايي نكرده بلايي سرت نيارن كه بعداجبران نشه ياهمين ترس ودلهوره هاجون ادموبه لب مياره تابرسي خونه

خودمم نمیدونم چرا خیلی ترسیده بودم خییلی وحشتناک

بچه ها نگفتین؟ این چند وقته تو ذهن منه.. این اواخر چن تا ادم ناجور انگار تو اسنپ اینا پیدا شدن