من ی بار قرار بود برام خواستگار بیاد بعد مامانم گفت تا اونا نیومدن برو از سره کوچه از عابر پول بر دار بیا اقا تا من رفتم سره کوچه و برگردم رسیده بودن خیلی زشت شد 🤪🤪
یادمه اولین خواستگارم 15 سالم بود مادر و خاله طرف اومده بودن خونمون....... نمیتونستم نیش شل ام را جمع کنم هی میرفتم تو اشپزخونه بر میگشتم هرهر می خندیدم الکی می نشستم کنارشون و چاک دهنم سه متر باز بود فکر می کردم دارم با ناز بهشون لبخند میزنم 😂😂😂😂😂😂
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد... خواهان کسی باش که خواهان تو باشد