دوستان نظر همگی تون رو خوندم.
در مورد پدر و مادرم، متاسفانه پدرم سرطان داره و اصلا حال خوشی نداره که بتونه کاری بکنه. بعد پرتو درمانی و شیمی درمانی کلا بیحال افتاده و در حال استراحته و اصلا راه هم نمی تونه بره بدون کمک من.
اما در مورد زدن تو دهن و کتک و .... داداش بزرگم خب خیلی قوی هیکل تر هست نسبت به این کوچیکه که اذیت می کنه. اگر بزنه تو دهنش احتمالا می میره
بعد پدر و مادر هم کلا طرفدار کوچیکه هستن. داداش بزرگم خیلی خوش اخلاق و با شخصیته و اصلا کلا اهل دعوا نیست. مثلا شما در نظر بگیرید الان تو خونه من رو که خواهرشم همیشه با ادب و نزاکت تموم صدا می زنه. هیچ وقت سرم داد نزده یا حتی اسمم رو بلند نگفته یا می خواد بیاد تو اتاق در می زنه و اجازه می گیره و حتی نمی ذاره براش چایی بریزم و ظرفاشو بشورم و .....
کلا خیلی عالیه از همه نظر.
ولی مثلا در مورد خواستگاری درنظر بگیرید یهو چند روز مونده به خواستگاری برادر کوچیکم همه چیز رو بهم زد. ما چیکار می تونستیم بکنیم؟ هرچی با بابا و مامان صحبت کردیم فایده ای نداشت.
کلا این کوچیکه سر هر داستانی تو زندگیش خیلی اذیت مون کرده از انتخاب رشته دانشگاهیش . سال پیش دانشگاهیش. وقتی عاشق شده بود. و ....
در مورد مشاور هم خب قطعا اون که نمیاد فقط من و داداش بزرگم می تونیم بریم که فکر نمی کنم فایده ای داشته باشه.