بچه ها دارم دیوونه میشم، نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم 🤦♀️ من یه خواهر دارم که تو ۲۸ سالگیش شوهرش تصادف کرد و جز افراد شناخته شده تو شهرمون بود و ثروت زیادی داشت از اون اتفاق شوم ۱۲ سال میگذره و خواهر من به خاطر پسرش ازدواج نکرد تا اینکه یه موقعیت خلی مناسبی پیش اومده و یه خواستگار که همسرشو چهار سال پیش طلاق داده اومده خواستگاری خواهرم و قراره برای همیشه از ایران بعد از ازدواج برن ولی خواهرم میترسه این خبر ضربه بزرگی واسه پسرش باشه فعلا پنهان کرده تا تو موقعیتی مناسب بهش بگه این یه طرف جریانه😣 همسر من یه همکار داره که هم خوده دوستش همخانم دوستش که با من خیلی صمیمی هست خیلی سرشناس و اسم و رسم دارهستن و خانمه پدرش وپدربزرگش از بهترین پزشکای شهرمون هستن و خیلی به پاکیشناخته میشن ولی این همکار همسرمبه واسطه شغل ودر امدش و قیافه وهیکل ورزشکاری خیلی مغروره و اصلا براش مهمنیست هیچ ابروریزی و چون اعتماد به نفس خانمشو که خیلی سرتر از خودشه روگرفته هرکاری دلش میخواد میکنه تقریبا دو ماه پیش با همسرم به اختلاف رسیدن و خیلی سعی کرد به شغل همسرم صدمه بزنه که موفق نشد و همسرم اونو از همه جا بلاککرد ولی من کماکان با خانمش در ارتباطم خیلی احترام قایلم واسه خانمش و خیلی دوسش دارم و تا امروز کوچکترین بدی ازش ندیدم ، حالا چون شهر ما کوچیکه همه همدیگرو میشناسن این همکاره شوهرم از طریق اینستا به خواهرم پیغام داده خواهررمم چون اینو میشناسه بلاک کرده ولی بلافاصله از یکپیج فیک دوباره پیغام های تحدید امیز فرستاده که من به پسرت میگم این فلانی خواستگارته اگه میخوای نگم باید هفته ای دوروز با من باشی و هر چقدر پول بخوای در اختیارت میزارم خواهررم هم خیلی دختر مغروریه و اصلا این چیزا براش مهم نیست گفته من زنتو میشناسم چرا زنتو داری خراب میکنی میخوای خون به پا بشه هر کی بفهمه میاد تو رو تیکه تیکه میکنه ولی پسره همه روفوش میداده وتهدید میکرده که میدونیم فقط و فقط میخواد به همسر من ضربه بزنه که اره من با خواهر خانمت بودم الان مطمنم اگه شوهرمبفهمه خون به پا میشه خواهررم بلاکشمیکنه با یه پیج دیگه میاد از ترس نامزدش نمیتونه پیج روکلا حذف کنه میگه شک میکنه که چرا حذف کردی الان موندیم رواب واتیش چه غلطی بکنیم از یه طرفم دلم واسه معصومیت دوستم میسوزه که گیر همیچین بی شرفی افتادت از یه طرف دلم کباب میشه واسه خواهرم که به خاطر مطلقه بودنش هر کی از راه میرسه بهش نظر داره از یه طرفمنگران شوهرممم تورو خدا بگین من چیکار کنم