زدم یه دست لیوان گرون روشکستم گفتم دخترمون رفته از بالا کابینت انداخته
خدایا منو ببخش بخاطر حفظ زندگیم بود البته زیاده یادم بیاد میگم باز
چهار کیلو گوشت چرخ کرده موند تو یخچال دو روز خراب شد نگفتم بهش ریختم دور صدامم در نیاوردم😎😎
حساب لباسایی که مال شوهرم بود و انداختم تو ماشین لباسشویی و رنگ قاطی کرد از دستم در رفته دیگه...هیچوقتم نفهمید😂
عصر آب رو گذاشتم تو باغچه یادم رف ببندمش شب ساعت ۱و و ۱۱ بود یادم اومد😐😐
من هنوز خونه بابامم
غذا رو خراب کنم اگه نبینن و وقت داشته باشم میریزم بیرون صداشو درنمیارم دوباره درست میکنم
یه بارم
کنترل تی وی کار نمیکرد محکم کوبیدم کف خونه
دل و جیگرش زد بیرون
سریع به خواهرم گفتم رفتیم یه کنترل دیگه گرفتیم
البته بعدش لو دادم 😁
تازه زایمان کرده بودم میخواستم کته گوجه درست کنم تو پلوپز،بچه ام خیلی نق میزد اعصابم خورد بود همه را روریختم درشو بستم.بعد که پخت و خاموش شد با ملاقه ازتو پلوپز در میاوردم....وااااای خیلی افتضاح شده بود.شوهرم نیومده بود زود دست بکار شدم دوباره پختم....اوناروهم ریختم تو پلاستیک بردم بیرون واس پرنده ها
چن روز پیش ماشین رو اومدم پارک گنم از در عقب خش افتاد تا سپر بعد دو روز دید فت اینو این طوری کرده گفتم حتما یکی اومده رد شه خش انداخته😐😐😐😐
یه سری کیک پختم بعدش هولم کرد که بریم خونه مادرشوهرم
بعد از برگشتن تا درو باز کرد گفت هیجا خونه آدم نمیسه ببین خونمون چقد اوکی و گرمه نمیخواد بخاری بزایریم
نگو فر از اون موقع روشن مونده بود
منم سکوت کردم و حرفاشو تایید کردم
یه بارم با لوله جارو برقی داشتم پشت بخاری رو میکشیدک که خورد به دیوار کلی گچاش ریخت و داغون شد اصلا به روی خودم نیوردم بعد از یه مدت دید گفتم شاید دیوار نم داده گفت چجوری که اجرشم معلومه!!!!
جارو برقی و همزن رو تو یه روز سوزوندم 😏😏😏
