شوهر من بیکار بود خیلی درمونده منم بچه شیر زخم زبون میزدم بهش 😥😞
شبا خواب نمیرفت نماز میخوند دعای نور هم میخوند
سر دو ماه دو تا کار براش پیدا شد که نگم برات هنوز کسی باورش نمیشه
بدون پارتی کلفت رفته باشه همچین کاری
خودش میگه از بس شبا نماز خوندم با خدا حرف زدم