امان از دست مادرشوهر کثیف.اول اینکه بگم شوهرم ی بچه ننس ک فعلا حاضر نیس از این جهنم خارج شیم.کثیفی ظاهری مادرشوهرم:میره دستشویی و میاد بیرون دستشو نمیشوره.دستش بیست و چهار ساعته تو دماغشه.هرچی بهش زل بزنی اصلا خجالت نمیکشه و دستشو تا ارنج میکنه توش.ب غذای رو گاز ناخنک میزنه ب این روش ک ی قاشق بر میداره و هی میزنه توش و میچشه.وقتی برادرشوهرم بهش میگه گشنمه میگه گوهمو بخور،جلوی برادرشوهر ۱۸ سالم بهم میگه ببخشید کتابی مینویسم(واژنتو جمع کن تا اینجارو جارو کنم)جلوی برادر شوهرش و کلا مردا و پسرا خیلی از کلمه واژن و مقعد و اندام تناسلی مرد حرف میزنه جوری ک مردا خجالت میکشن.و .........خب حالا ویژگی باطنی کثیفش:.وقتی برادرشوهرم بهش میگه گشنمه میگه گوهمو بخور،گوهمو برات بیارم بخوری.شوهرم یچی بهش ازش میخواد میگه مگه اینکه برات برینمش.شوهرش بهش حرفی میزنه میگه بیا گوهمو بخور سیر بشی.یچی ک شوهرم برام میخره بدش میاد و ب شوهرم میگه نخر براش.با شوهر ک دعوام میشه همه جا پخش میکنه.سعی میکنه ب همه بگه جهاز من کم و جهاز دخترش زیاده.پشت سر زن و دختر مردم ب شدددددددددت حرف میزنه.یعنی کار هر روزش غیبت و تهمت ب شددددت راجب اطرافیانش از جمله جاری و قومای شوهرشه.تهمت میزنه راجب مردم ک سرم باهاش سوت میکشه.چن جا شنیدم غیبتمو گفته.همش حرف مفت میزنه.هر وقت من دارم تنها غذا میخورم خاطرات استفراغ و اسهال شدنشو تعریف میکنه.پشت سر فامیلم حرف میزنه ،پز دختر نکبتشو همیشه میده وقتی اومدن دوستم ب خونمون کنسل میشه الکی میاد میگه ب گوزم ک نیومد بعدم ی فوشی ب مادردوستم میده.خلاصه بعضی وقتا میچزونمش ولی دیگه ازش خسته شدم بگید چیکارش کنم؟؟؟