2737
2734
عنوان

انتظارات من ازشوهرم

513 بازدید | 45 پست

دلم خیلی گرفته خیلیا میدونم مقایسه کردن کار خوبی نیست ولی ناخودآگاه همه ما زندگیمونو مقایسه می‌کنیم دوروبرم که نگاه میکنم میبینم اطرافیانم با خانمشون مثل ملکه رفتار میکنن براشون همه چی محیا میکنن ولی شوهرمن چی تا۱۲ظهرمیخوابه من بچمو میگیرم بغلم میرم نون میخرم اگه بچه خونه باشه من که رفتم خرید از خواب بیدارش کنه برگشتنی میگه چرا رفتی منو بچه بیدار کرد بعدش که از خواب بیدار شد می‌ره تا ۱۲شایدم نصف شب برمیگرده اطرافیان من زناشونو میبرن میگردونن ولی منو پسرم هیچ تفریحی نداریم انگار اصلا من شوهر ندارم نه منو می‌بره خرید نه جایی همش خونم بخامم برم با داداشم میرم اونم سرم منت میزاره که وظیفه شوهرته من با ۲۳سال سن چقد مشکلات بکشم تازه با همه اوصاف آقا منو نمی‌پسنده چشمش دنبال این واونه کاش زندگی دکمه عقب داشت مجردیم‌ اوضاع بهتر بود هر موقع آقا نیاز ج داشته باشه میاد طرفم دقیقا من عروسک جنسیم مگه من چمه ها حق من اینه

چقد دلم گرفت.... مقصر خودتم هستی اینجوری بارش آوردی.... قبول داری؟؟؟ ینی چی اون بخوابه تو بری نون بگیری 

دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...   وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738
چقد دلم گرفت.... مقصر خودتم هستی اینجوری بارش آوردی.... قبول داری؟؟؟ ینی چی اون بخوابه تو بری نون بگ ...

چه کنم خیلی بی مسئولیته من نخرم با بچم گشنه میمونیم میگه خب کیک بخورین

چرا با این اوصاف بچه اوردی؟از زندگی مردم خبر نداری من یکی از اون ملکه هام که شوهرم همه جا میبرد صبح میرفت سرکار غروب میومد سالم بودخوشگل وخوشتیپ بود کارشم خوب بودوسایل خونه رو میخرید خرید میکرد.هرجا میرفتم میگفتن خوش بحالت یعنی شوهر تو به تومیگه بالاچشمت ابرو؟اما فقط خدا میدونه تو اون دوسال چقدر به من استرس داد معدم زخم شده وحشتناک بعد کلی سختی کشیدن طلاق گرفتم.الان انگار نه انگار من بودم داره خوش میگذرونه.عزیزم هرکدوم یه دردی داریم ولی من عقل کردم بچه نیاوردم.الان بخواطر بچت تحمل کن.بخدا من بچه داشتم منو میکشتم طلاق نمیگرفتم.

اگر دین ندارید وبه خدا وبه قیامت اعتقاد ندارید لااقل آزاده مرد باشید....میشه برای آرامش دلم صلوات بفرستین...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز