اگه تاپیک های قبل منو خونده باشید یا بشناسید میدونید متأسفانه با وجودی که همسرم خوبه و دوستم داره، بش علاقه ایی ندارم...
تا اینکه امروز دعوت شدیم به یه دورهمی واسه آشنایی ما با نامزد دوست همسرم که مسکو زندگی میکنه. یه دختر خانم 27 ساله فوق العاده بی نزاکت و بی ادب. همه به رسم ادب براشون هدیه گرفتیم و چون ایران زندگی نمیکنه، اکثرأ هدیه هایی تهیه کردیم که سنتی باشن. من و همسرم تابلو فرش بردیم. تابلو رو نگاه کرد و گفت: سلیقه کدومتونه؟ همسرم گفت: خانمم. جلوی همه گفت: فکر کنم تو شوهر پیدا کردن فقط سلیقه داشته.( من کت و شلوار پوشیده بودم با آرایش کلاسیک، موهامم جمع کرده بودم بالا ) تقریبأ 7-8 خانم دیگه هم تیپ هم بودن با آرایش فوق العاده سنگین و لباس باز. همسرم متوجه حرفش شد و سکوت کرد. موقع شام هم بهم گفت: مراقب شوهرت باش و با لبخند چندش آوری رد شد رفت. شوهرم متوجه قیافه هنگ کرده ام شد و پرسید چی گفت، منم بش گفتم. بعد از شام همسرم جلوی اون خانم گفت: حامی منو دوست نداشت، من دارم تلاش میکنم برای بدست اوردن دلش و...
از وقتی برگشتم، احساس میکنم نگاه و فکرم به همسرم عوض شده. حس میکنم دوستش دارم. بچه ها برام دعا کنید این حسم درست باشه و به زندگی امیدوار بشم...
