گفتم یه تاپیک بزنم به گناهان کبیره و ایضا صغیره و حتی متوسطه خود اعتراف بفرماییم .اول خودم:
یه زن عمو داشتم که خیلی منو اذیت می کرد .اون موقع با هم توی یه خونه زندگی می کردیم .مدت ها در فکر این بودم که چجوری زن عموی عزیزم رو کیفر کنم .
تا این که باری تعالی قربونش برم فرصتی عنایت کرد .یه روز که زن عموم شله زرد نذری داشت و همه جا هم به همه قول داده بود بنده زهر زن عمو کش خود رو ریختم .
یه لحظه که زن عموم رفت بیرون دو بسته نمک ورداشتم تا جاداشت ریختم تو شله زرد زن عموم که اومد سپر انداخته در رفتم .
اما بنده خدا متوجه نشد تا پخش کردن نذریا که هرچی ابرو جمع کرده بود یه دقیقه ای من ب باد دادم(نریزید سرم خودم نادمم کلا هم شیش سالم بود. ).
خلاصه تا چند سال شله زرد زن عمو نقل محافل محل تا سه کوچه بالا و شیش کوچه پایین بود.
جونم براتون بگه بعد خراب کاری توی شله زرد همین جوری راه افتادم سمت اشپزخونه.
این دومی خدایی از قبل طراحی نشده بود نقشه اش .دیدم زن عموم رو اجاق واسه غذا قورمه سبزی بار گذاشته .یهو دوباره خباثتای زن عمو اومد جلو چشمم .خون جلو چشامو گرفته بود
این دفعه شکر رو برداشتم و به باد افره ستم های زن عمو قرمه سبزیش رو هم مورد عنایات خاصه قرار دادم(خواهرش که اون روز اونجا بود تا سالها بهش می گفت زهرا جون دیگه از اون شیرینی سبز لجنی ها درست نمی کنی؟ ).
شمام بگین .