خدایا ما هم بنده ات هستیما

عشقم_پیتزا۲

مدیر استارتر

عضویت: 1397/11/30

تعداد پست: 4645

عزیزم از خونه ی مابدتره دیگه     والا خونه ماکم مونده درو دیواراش بریزه رو سرمون تموم دیوا ...

عزیزم درکت میکنم😭

خدا به هممون کمک کنه یه خونه بخریم حتی نقلی

 من یک مامان و همسر شاد، مهربون و خوش اندام هستم که میخوام دنیا رو مجبور کنم به کام من و همسر و پسرم بچرخه🧡🧡🧡خدایا متشکرم بابت همه چیز و دستم رو از الان به بعد، محکم‌تر بگیر و برو تا بریم😘😍😁

1398/08/08

|

14:20

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

انگورقرمز

عضویت: 1397/12/02

تعداد پست: 3887

واقعا آدم گاهی کم میاره جلو شوهرم دائمی بهش امیدواری میدم و با لبخند میگم راضیم اما ته دلم اینجور ن ...

شرایطم کاملا شبیه شرایط تو هست اسی کاملا درکت میکنم همه ی اینارا که گفتی منم دارم میکشم ب خدا منم خسته شدم ولی چاره چیه 😥

همیشه میگم خدایا ب اونایی ک داری میبخشی بیشتر ببخش تا بلکه دعای خیرم در حق بقیه یکمشم برای خودم بگیره ک هیچ نتیجه ای حاصل نمیشه😑

1398/08/08

|

14:21

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

انگورقرمز

عضویت: 1397/12/02

تعداد پست: 3887

عزیزم درکت میکنم😭 خدا به هممون کمک کنه یه خونه بخریم حتی نقلی

ایشالا😘

1398/08/08

|

14:21

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

عشقم_پیتزا۲

مدیر استارتر

عضویت: 1397/11/30

تعداد پست: 4645

شرایطم کاملا شبیه شرایط تو هست اسی کاملا درکت میکنم همه ی اینارا که گفتی منم دارم میکشم ب خدا منم خس ...

الهی 😭

فقط ماها که شرایطمون مشابه هست همو میفهمیم 

با حرفهای آخرت موافقم منم هیچ وقت حسود و بخیل نبود برای بقیه هر چی دارن خیرش رو ببینن و ارتش رو ببرن اما به خدا میگم این عادلانه نیست یکی اونجوری یکی هم مثل ماها

 من یک مامان و همسر شاد، مهربون و خوش اندام هستم که میخوام دنیا رو مجبور کنم به کام من و همسر و پسرم بچرخه🧡🧡🧡خدایا متشکرم بابت همه چیز و دستم رو از الان به بعد، محکم‌تر بگیر و برو تا بریم😘😍😁

1398/08/08

|

14:23

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ملانیی

عضویت: 1397/09/24

تعداد پست: 14310

واقعا آدم گاهی کم میاره جلو شوهرم دائمی بهش امیدواری میدم و با لبخند میگم راضیم اما ته دلم اینجور ن ...

دقیقا حالتو میفهمم گلم 

نمیدونم چی بگم فقط به خدا توکل کن همین

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"

1398/08/08

|

14:25

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب