منم ی همکار داشتم تو عمرش لباس زنونه نپوشیده
تو خونه رکابی و شلوارک مردونه تنشه اسمش هدیه بود صداش میزدن سالار
موهاش کوووووتاه پسرونه به عمرش سمت وسیله زنونه نرفته جز فرم اداری حتی راه رفتنی دست تو جیب شلوار راه میرفت ارزو داشت پسر بشه و نذر کرده بود بتونه پسر بشه رو خ..یه شو خالبکوبی کنه 🤐🤐🤐🤐
تازه دوست دخترم داشت عین سگ ازش میترسید و قرار مدار میزاشتن
خیلی عجیب بود زندگیش