سلام دوستان
من داییم تازه به رحمت خدا رفته ۵۰سالش بود سرطان گرفت بنده خدا
از اونورم بیستم آبان چهلمشه
بیست و دوم آبان عروسی نوه عممه
( نگید نوه عمه هم مگه فامیل میشه ما خیلی باهم رفت و آمد داریم و از اونجایی که بابام بچه آخره نوه های عمم همسن و سال ما هستن)
حالا واقعا موندم عروسی برم یا نه
مامانم گفته من نمیام ولی شما دوست دارید برید
از یک طرف چون داییم سنی نداشت و خیلیم بهش وابسته بودم اصلا دلم عروسی نمیخواد
از طرف دیگه ام بچه های عمم ناراحت میشن
اگه دور از جون، شما تو شرایط من بودید چکار میکردیذ،،